بسان ِ برکه هایی

بسان ِ برکه هایی

مشخص نیستند

نه جای زخم هایت

نه آنان که زخمت زده اند

به برکه ها می مانی عزیزم

و هر سنگ که زخمی ات می کند

در تو آرام می شود

زخم ها زیباترت کرده اند

به برکه هایی شبیهی که

با سنگ زیباترند...

حسن آذری

عکس از اینستاگرام amir.ali_gh

بگو چکار کنم!؟

نزدیک می شوم

بوی دریا می آید

دور که می شوم

صدای باران!

بگو تکلیف ام با چشمهایت چیست؟

لنگر بیاندازم عاشقی کنم؟!

یا چتر بردارم و دلبری کنم؟!

بگو چکار کنم!؟

بهرنگ قاسمی

بگو ابر بباره میخوام جون بگیرم

بگو ابر بباره میخوام جون بگیرم

اگر یک کویر را پر از آب کنی

احتمالاً یک دریا را خالی کرده ای

درست کردن کار پیچیده ای ست!

دلنوشته ها

جز روی او که در عرق شرم غوطه زد*

 بر آب
وقتِ رفتن، عکس رخت فتاده؟!
یا باغبان
زِشرمت، گل را به آب داده؟!

سبزواری

*عنوان از صائب تبریزی

من ماهی خسته از آبم

من ماهی خسته از آبم

تن می دهم به تو 

تور عروسی غمگین 

تن می دهم به علامت سوال بزرگی 

که در دهانم گیر کرده است

«گروس عبدالملکیان»

دوریم به صورت ز هم اما؛ نزدیک به معنی...‏

گرچه از فاصله ماه به من دورتری
ولی انگار همینجا و همین دور و بری

ماه می تابد و انگار تويی می خندی
باد می آيد و انگار تويی می گذری...

ماه بالای سر برکه و دور است ز من

بهروز یاسمی

ادامه نوشته

ماه را میشود از حافظۀ آب گرفت!؟

سنگ در برکه می اندازی و می پنداری
با همین سنگ زدن ماه به هم می ریزد

ماه در برکه

کِی به انداختـنِ سنگ پیـاپـی در آب
مـاه را می‏شود از حافظۀ آب گرفت؟!

فاضل نظری

ت.ن: دو بیت آورده شده، از دو شعر مختلف از کتاب "گریه های امپراتور" است. بیت اول از غزل "می پندارم ماه!" و بیت دوم از غزل "از حافظه ماه" گرفته شده و به خواست من اینجا کنار هم نشستن.
ضمنا لازم به ذکره که ضمیر بیت اول را به عمد تغییر داده ام و البته دوست تر داشتم ضمیر جمع مخاطب بیاورم که چون حس کردم کمی وزن اش به هم میریزد، گذشتم.

این عکس و این عکس هم ببینید و حوصله داشتید نظر بدید.

چه دور... چه در هم!‏

دیدار ما
چون آب و ماه
چه دور!
چه در هم!

آب و ماه... من و تو...‏

از "مثل یک حباب آبی"

سرشارم از صدای آب...




صدای آب می آید٬

مگر در نهر تنهایی چه می شویند؟
لباس لحظه ها پاک است...

سهراب سپهری


موسیقی جدید بلاگ از فیلم صخره اثر هانس زیمر
(+)

کاش که این فاصله ها کم میشد

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده بر آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

فاضلِ نظری
کتاب "گریه های امپراتور"
برای شنیدن

بیچارگی...

بین ماهی های اقیانوس و ماهی های تنگ
هیچ فرقی نیست وقتی چاره ای جز آب نیست