آوار عشق...


هیچ وقت

هیچ وقت نقاش خوبی نخواهم شد

امشب دلی کشیدم

شبیه نیمه سیبی

 که به خاطر لرزش دستانم

در زیر آواری از رنگ ها

 ناپدید ماند ...

 

<<حسین پناهی>>


پ.ن: به بهانه سالمرگ حسین پناهی...

رسول نجفیان: «حسین برای بازی در یك گل و بهار مرحوم مقبلی را انتخاب كرده بود. پرسیدم چرا گفت چون سیب را با پوست می خورد.»


دلقک

بعد از آن شب بود،
که انسان را همه دیدند

با بادکنکِ سَرَش
که بزرگُ بزرگتر میشد به فوتِ علم
و تماشاچیان تاجر،
تخمین می زدند که در این استوانۀ بزرگ
می شود هزار اسبُ الاغ را
به هزار آخور پُر از کاهُ علوفه بست

و همه دیدند که آن شب او
انگشتر اعتقاد به سپیدارها را
از انگشتِ خود بیرون کشید!

با کلاهی از یال شیر،
بارانی یی از پوستِ وال،
شلواری از چرم کرگدن،
کفشی از پوست گاومیش،
موهایی از یال بلندِ اسب،
دندانهایی از عاج فیل
و استخوانهائی همه از طلای ناب

و قلبش....
تنها قلبش قلبِ خود او بود!
کندوی نو ساخته ای
که زنبورانش در دفتر ِ شعر ِ شاعری،
همه سوخته بودند
به آتش گلهای سرخُ زرد!


حسین پناهی

....!




ماریا ،
 اگر صاحبخونه ها بدونن
پنجره ها چقدر ارزش دارند،
 شاید اجاره هاشونو چند برابر بکنند...

حسین پناهی...

قمار !


ماتماشاچیانی هستیم
  که پشتِ درهای ِبسته مانده ایم
دیر آمدیم،خیلی دیر!
پس به ناچار،
حدس می زنیم،
شرط می بندیم،
شک می کنیم،
و آن سوتر،در صحنه
بازی به گونه ای دیگر در جریان است...

حسین پناهی

زیر چتر...

http://raze-sarbaste.persiangig.com/new_pic/77079_315934901855710_156730102_n.jpg

نازی : اون کسی که چتر رو ساخت عاشق بود؟
من : نه عزیز دل من ‚ آدم بود


گفتگوی من ونازی زیر چتر

- حسین پناهی -

کامل اشعار در ادامه مطلب

ادامه نوشته

بی راهه...


چه اوقات سختی که بر من گذشت!
گواهِ دلِ ریشِ من، ماه بود!
دمی شک نکردیم به شاه‌راه‌ها ،
دریغا که بی‌راهه‌ها راه بود!



 حسین پناهی
«بی‌راهه‌ها» از کتاب «به وقت گرینویچ»

اين عشق مكرر است.

چشمامو مي بندمُ

 دلمُ ميسپارم 

به صدايِ فلوت ِ يدي كوره

كه هفتاد سال ِ تمامه

عاشق ِ يه دختره 14 ساله ي مو بوره..


حسين پناهي 

نمی‌دانم ..

http://raze-sarbaste.persiangig.com/image/ppi/new/new_folder/DSCN0800%5B1%5D.JPG

هم‌چنان حالم خوب نیست!

احساس می‌کنم شکست خورده‌ام،
در زمان ُ در عرض!
از که؟

صحبت ِ کَس نیست

نمی‌دانم ..

احساس می‌کنم،

کلمه‌ی ابد گنجشک ِ وجودم را مسحور ِ چشمان ِ خود کرده است!

..

حسین پناهی

ایوان ِ آفتاب

نیم ساعت پیش،
خدا را دیدم
که قوز کرده با پالتوی مشکی بلندش
سرفه کنان
در حیاط از کنار دو سرو  ِ سیاه گذشت
و رو به ایوانی که من ایستاده بودم، آمد
آواز که خواند، تازه فهمیدم
پدرم را با او اشتباهی گرفته ام!

حسین پناهی

بگذار منتـظـر بمانند ....

می دانی
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی
در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویـی
بگذار منتـظـر بمانند ....


http://s2.picofile.com/file/7186387197/tumblr_l24er7HHL01qb1tzzo1_500_large.jpg

حسین پناهی

تعریف زندگی...

پدرم میگوید کتاب
مادرم میگوید دعا
و من خوب میدانم
که زیباترین تعریف خدا را فقط باید از زبان گلها شنید...

http://meme.zenfs.com/u/94a8ff19edd44f7b9800b9072dcae23d9f665489.jpeg

زنده یاد حسین پناهی

در هواي ديدنت چشم انتظارم روز و شب!

شب در چشمان من است

به سیاهی چشمهایم نگاه کن

روز در چشمان من است

به سفیدی چشمهایم نگاه کن

شب و روز در چشمان من است

به چشمهای من نگاه کن

چشم اگر فرو بندم

جهانی در ظلمات فرو خواهد رفت


http://raze-sarbaste.persiangig.com/new2/eye.jpg


حسین پناهی

چرا صدایم کردی..؟

http://raze-sarbaste.persiangig.com/new2/353050_nbbyIBK0.jpg


بی تو نه بوی خاک نجاتم داد
نه شمارش ستاره ها تسکینم...
چرا صدایم کردی ؟

                  چرا ؟؟؟؟؟                  

        حسین پناهی




* موسیقی پس زمینه بلاگ از فیلم خیلی دور خیل نزدیک - فصل مرگ ستارگان (+)

** صفحه مربوط به کدهای موسیقی بلاگ شعرها وتصویرها

کودکی هامان کجا جا مانده است؟

من: من میخوام برگردم به کودکی!

نازی: نمی‏شه! کفشِ برگشت برامون کوچیکه!

من: پابرهنه نمی‏شه برگردم؟

نازی: پلِ برگشت، توان وزن ما رو نداره، برگشتن ممکن نیست!

من: برای گذشتن از ناممکن کی رو باید ببینیم؟

نازی: رؤیا رو!

من: رؤیا رو کجا زیارت بکنم؟

نازی: در عالم خواب!

من: خواب به چشمام نمی آد!

نازی: بشمار، تا سی بشمار، یک و دو...

کودکی هامان کجا جا ماند؟

حسین پناهی

دکلمه اش برای شنیدن

* خوب میگفت که: از هیچ کار بچگی هام پشیمون نیستم، جز اینکه دوست داشتم بزرگ شم.

حضور تو در دلم خواهد ماند...

به جز حضور تو
هیچ چیزِ این جهانِ بیکرانه را
جدی نگرفته ام
حتی عشق را
http://raze-sarbaste.persiangig.com/image/ppi/new/002.jpg



حسین پناهی

ترس و اميد...

پروانه ها
آخ
تصور کن
آن ها در اندیشه ی چیزی مبهم
که انعکاسِ لرزانی از حس ترس و امید را
در ذهن کوچک و رنگارنگ شان می رقصاند به گل ها نزدیک می شوند


حسين پناهي

* اين شعر در پست ديگري هم آمده بود. اما دلم نيامد با اين عکس نياورم اش.

جان جهانمی...

http://victim.persiangig.com/other/40-Distance.jpg

بی شک جهان را به عشق کسی آفریده‌اند ،
چون من که آفریده‌ام از عشق
جهانی برای تو !
                                                                             حسین پناهی

روزی سنگ خواهم شد...

http://fc09.deviantart.com/images/i/2003/8/2/e/tears_of_sadness.jpg

قطعا روزی صدایم را خواهی شنید !
روزی که نه صدا اهمیت دارد
و نه روز !


آینده

این آینده کدام بود
که بهترین روزهای عمر را
حرامِ دیدارش کردم؟

 
 
* این عکس و این عکس هم هست.  فکر میکنم روزهای خوبی را از کودکی تا به حال از دست داده ایم.
 
 

کورسويي از نور، براي تو...

چه زود هوا تاريک شده است
و حالا کورسوي هزار نور کوچک و بزرگ در زمين
و در آسمان!
جمع و جور مي شوم تا تو نيز در پنجره ها جا شوي،
براي سکوت طولاني آينده...



پروانه ها...



و من چقدر دلم می خواهد همه داستانهای پروانه ها را بدانند که
 بی نهایت
 بار
در نامه ها و شعر ها
در شعله ها سوختند
تا سند سوختن نویسنده شان باشند
 پروانه ها
 
آخ
تصور کن
آن ها در اندیشه چیزی مبهم
که انعکاس لرزانی از حس ترس و امید را
 در ذهن کوچک و رنگارنگشان می رقصاند به گلها نزدیک می شوند
یادم می اید
روزگاری ساده لوحانه
صحرا به صحرا
و بهار به بهار
 دانه دانه بنفشه های وحشی را یک دسته می کردم
عشق را چگونه می شود نوشت
در گذر این لحظات پرشتاب شبانه
 که به غفلت آن سوال بی جواب گذشت

دیگر حتی فرصت دروغ هم برایم باقی نمانده است
وگرنه چشمانم را می بستم و به آوازی گوش میدادم که در آن دلی می خواند

 
من تو را
 او را
 کسی را دوست می دارم




پ.ن: حاصل همکاری دوستان تا امروز را بصورت فایل pdf گرد آوری نمودیم مجموعا 309 صفحه شد
مجموعه ای از اشعار و تصاویر بسیار زیبا...


حجم:11.5 مگابایت
پسورد فایل: ppi.blogfa.com
دانلود(+)




ادامه اشعار بصورت کامل در ادامه مطلب

ادامه نوشته

امرداد...

حسین پناهی

 

ما بدهكاريم
به كساني كه صميمانه ز ما پرسيدند
معذرت مي خواهم چندم مرداد است ؟
و نگفتيم
چونكه مرداد گور عشق گل خونرنگ دل ما بوده است 

(حسین پناهی)


 


دانلود شعر «دیوونه کیه، عاقل کیه» با صدای حسین پناهی بشنوید شعر «دیوونه کیه، عاقل کیه» با صدای حسین پناهی 


پ.ن ۱: یادمان باشد ۱۷ مردادسالگرد درگذشت هنرمند نازنین  حسین پناهی است...

مهمانان بی دردسر

چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان !

نه به دستی ظرفی را چرک می کنند

و نه به حرفی دلی را آلوده !

تنها به شمعی قانعند

و اندکی سکوت . . .   .

حسین پناهی