ما را کبوترانه وفادار کرده است
دوست دارم صدات کنم؛ تو هم منو نیگا کنی
من تو رو نیگات
کنم؛ تو هم منو صدا کنی
قربون چشات برم از راه دوری اومدم
جای
دوری نمیره اگه به من نیگا کنی
دل من زندونیه؛ تویی که تنها میتونی
قفسو
وا کنی و پرنده رو رها کنی
می شه کنج حرمت گوشه ی قلب من باشه؟
می
شه قلب منو مثل گنبدت طلا کنی؟
تو سرت شلوغه، زیر دستیات فراوونن
از
خدا می خوام کمی نیگا به زیر پا کنی
تو غریبی و منم غریبم اما چی می
شه
دل این غریبه رو؛ با خودت آشنا کنی؟
دوست دارم تو ایوون
آیینه ت از صب تا غروب
من با تو صفا کنم، تو هم منو دعا کنی
به
وفای کفترای حرمت منم می خوام
کفتری باشم که تنها تو منو هوا کنی
دلمو
گره زدم به پنجره ت دارم میرم
دوست دارم تا من بیام زود گره ها رو
وا کنی
دوست دارم که از حالا تا صبح محشر همه شب
من رضا رضا
بگم تو هم منو رضا کنی
پ.ن: عنوان برگرفته از شعری از فاضل نظری ست، این سروده
هم، با یه آوای قشنگی خونده شده و تو ذهن اکثر ما هست و میتونید از اینجا
بگیریدش. عکس هم از اینجا آورده شده.
دلم میخواست برای میلاد امام رضا علیه السلام
اینها رو اینجا بیارم.