مگه داریم ... مگه میشه ؟
اگه زائــــرت نباشــــم..شب من سحـــر نميشه
دوري از صحـــــن تو آقا..آتيــــشم زده هميشه
حالا نـزديك يه ســـــاله كه منو حــــــرم نبردي
من يه سال نيام زيارت؟!مگه داريم؟مگه ميشه؟
+ شاعر : ؟
+ عکس از پرتال جامع آستان قدس رضوی
وقتی حرکت به سمت مشهد باشد

شاعر : حمید رضا شکار سری
غم های زمانه ام که بی حد باشد ، یا آب و های دل من بد باشد
در تق تق این قطار حل خواهد شد ، وقتی حرکت به سمت مشهد باشد
پر میزند دلم به هوای زیارتش*
دلم برای تو پر می کشد امام غریب
غمت ز سینه شرر می کشد امام غریب
زیارت تو که فوق همه زیارت هاست
دل مرا به سفر می کشد امام غریب...

محمود ژولیده
* عنوان از سيدمحمد جواد شرافت: پر میزند دلم به هوای زیارتش ... هر روز خسته حال ترم، خسته حال تر...
* 23م ذيقعده؛ روز زيارت مخصوص حضرت. يكشنبۀ ماه هم كه بود. دلم بدجور هوايى و تنگ... چه كنم؟ :(
زمزمه ميكنم: زلال عطر رضا میوزد ز جانب طوس .... و من گدای قدیمی، ولی کمی مأیوس
هوا هوای زیارت، زیارت مخصوص .... و من خمار حرم، بی پیاله ام افسوس
نماز يكشنبه هاى اين ماه رو اگر خوانديد، زائر امام رئوف يا خواهرشان يا ائمه ديگر اگر شديد اين روزا.... دعايتان برسد انشاءالله...
به انتظار نشستم برای اذن دخول
نشستهام چو غباری، به شوق اذن دخول
بیا بگو نتکانند پادریها را...
شاعر؟!
همراهی عكس و شعر از اينجا
براى ولادت شان
در کعبه کوی تو هر آن کس که بیاید...از قبله ابروی تو در عین نماز است
زان رو که مرا بر در او روی نیاز است

خمها همه در جوش و خروشند ز مستی
وان می که در آن جاست، حقیقت نه مجاز است
از وی همه مستی و غرور است و تکبّر
وز ما همه بیچارگی و عجز و نیاز است
رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او مَحرمِ راز است...
* به شكرانه زيارتى كه در ايام تعطيلات نوروز روزى مان شد... آن هم با خانواده، بعد از سالها....
* خوب میخواندش، خواننده افغان... یک جور خاصی شنیدنی ست.... بشنوید
باب الجواد راه ورودی به قلب توست..حاجت رواست هرکه از این راه میرود؟*
دارم قدم قدم به تو نزدیک می شوم

پ.ن: هفته پیش توفیق شد و رفتیم زیارت امام رئوف. میخواستم قبل رفتن این را بگذارم اما فرصت نشد. حالا میآورم.
یک نکته هم که نمیدانستم، اینکه؛ توی محرم و صفر، نقاره نمیزنند.
ضمناً برگرفته از این پست است.
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
گلبانگِ سربلندی، بر آسمان توان زد

تو را میشناسند
چشمههای خروشان تو را میشناسند
موجهای پریشان تو را میشناسند
پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی
ریگهای بیابان تو را میشناسند
نام تو رخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ و باران تو را میشناسند
از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی
ای که امواج طوفان تو را میشناسند
اینک ای خوب، فصل غریبی سر آمد
چون تمام غریبان تو را میشناسند
کاش من هم عبور تو را دیده بودم
کوچههای خراسان، تو را میشناسند
ببین به گوشۀ صحنت پناه آورده/ مگر کبوتر آواره، جا نمیخواهد؟
در این سرای نیستی ...هستی تویی..مستی تویی
فواره ها گلگون شده
لیلای بی دل را ببین
از عشق تو مجنون شده
در این غروب واپسین
از چتر خورشید یقین
نور حقیقت می چکد
بر خاک مشکوک زمین
عالم سکوت می کند
از هیبتش سلطان دهر
آسان سقوط می کند
آدم هراسان می شود
محشر نمایان می شود
از تاول آئینه ها
خورشید گریان می شود
من و جدا شدن از درگهت؛ خدا نکند...
ساعاتِ خوبِ زندگی ام در حرم گذشت...

سید حمیدرضا برقعی
هوای بارانی و آسمان ابری و پرچم سیاه عزا، بر سر گنبد هم حالی داشت...
دعاگوی دوستان بودم؛ انشاءالله مقبول افتاده باشد...
زانری بارانی ام؛ آقا به دادم میرسی؟
ای حرم ت ملجأ درماندگان...
خطِ امانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجأ درماندگان
دور مران از در و راهم بده
لایق وصلِ تو که من نیستم
اذن به یک لحظه نگاهم بده
لشگر شیطان به کمین من است
بی کسم ای شاه؛ پناهم بده
بشنوید این نوای دوست داشتنی را:
ای
حرم ات ملجاء درماندگان...
پ.ن: گویا بناست راهی شوم، تا خدا چه بخواهد...
ما را کبوترانه وفادار کرده است
دل
من زندونيه، تويی كه تنها ميتونی
قفسو وا كنی
و، پرنـده رو، رها كنـی
ميشه كنج حرمت، گوشه قلب من باشه؟
ميشه قلب منو، مثل گنبدت طلا كنـــــی؟
پ.ن: عنوان برگرفته از شعری از فاضل نظری ست، این سروده هم، با یه آوای قشنگی خونده شده و تو ذهن اکثر ما هست و میتونید از اینجا بگیریدش، کامل شعر هم توی ادامه مطلب آورده شده. دلم میخواست برای میلاد امام رضا علیه السلام اینها رو اینجا بیارم.
شنیده ام که کسانی شبیه و شکل مرا/کنار پنجره فولاد میدهند شفا
دور مران از در و راهم بده
کسی قدم به حرم، بی مدد نخواهد زد
بدون واسطه، دم از احد نخواهد زد
گدای کوی رضا
شو که این امام رئوف
به سینه ی احدی، دست رد نخواهد زد

اینجا بهشت روی زمین فرشتههاست..
همچون نسیم صبح و سحرگاه میرود
هر کس میان صحن حرم راه میرود
از هر چه غصه دارد و غم میشود رها
هر سایلی به خدمت این شاه میرود
وقتی فرشتههای حرم بال میزنند
از سینههای شعلهزده آه میرود
اینجا بهشت روی زمین فرشتههاست
از کوی تو فرشته به اکراه میرود
خورشید در طواف حرم، وه! چه دیدنیست
هر شب به پایبوسی آن ماه میرود
بابالجواد راه ورودی به قلب توست
حاجت رواست هرکه از این راه میرود
خیال کن که غزالم...

جدا زدامن مادر، به دام دانه بیفتد
نشان گرفته دلم را، کمان ابروی ماهی
خدای را که مبادا، دل از نشانه بیفتد
بیا که آتش صیاد، از زبانه بیفتد
الا غریب خراسان، رضا مشو که بمیرد
اگر که مرغک زاری از آشیانه بیفتد
خوشبحال کبوترای حرمت امام رضا...
شنیدنی از البوم بی واژه استاد اصفهانی (+)