سفر بهانه ی خوبی برای رفتن نیست/ نخواه اشک نریزم دلم که آهن نیست

حسود نیستم اما خودت ببین حتی
چراغ خانه ی مهتاب بی تو روشن نیست...

مهتاب

مژگان عباسلو
كامل غزل

* نميدونم شعر و تصوير چه قدر به هم ميان، ولى اول بار كه ديدمش، اين بيت تو ذهنم اومد. كل شعر هم خيلى خوبه، يه جور خاصى، بيت بيت ش... يه بار براى خودم خوندم و ضبط كردم و با همون لحن و حس هميشه تو ذهنم ميپچه.

ادامه نوشته

به رحمت خدا پیوست

پاییز

جنون ادواری سال است

پیرهنش را ریز ریز می کند

در ملافه ای به سفیدی برف

خواب می رود

با انگشتانی

که از لبه تخت بیرون است

«شمس لنگرودی»

*عنوان قسمتی از یک قسمت شعر سید حسن حسینی

* عکس را در جاده چالوس گرفته ام

که آیه آیۀ چشمت "یُوَسوسُ النّاس" است

تــمــامِ اهـلِ زمــیــن را جــهــنــّمی کــردی
که آیه آیۀ چشمت
"یُوسوس النّاس" است

نگاه و چشم
منصوره فیروزی
كامل شعر
هماهنگى از اينجا

 

ادامه نوشته

از عشق ِ من به هر سو در شهر گفتگوئي است!



دارکوب اگر عاشق شود

رازی نهان نمی ماند

هرآنچه را که هست

بعد از دو روزی

بر ساقه و تنه ی درختان می کوبد و

جمله جهان می فهمند!..


شیرکو بیکس
شاعر بزرگ ِ کرد



*عنوان از "شهریار" :
              از عشق ِ من به هر سو در شهر گفتگوئي است / من عاشق ِ تو هستم، این گفت و گو ندارد..

گله ای نیست .. من و فاصله ها همزادیم

تنهایی ام  را مي برم با خود ، تا در خيابان ها بچرخانم

از من تو را مي خواهد و از تو ، تنها برايش شعر مي خوانم
 
 
+ باقی این  شعر قشنگ   را  سپردم به ادامه ی مطلب 
 
+شعر از زنبق سلیمان نژاد  و عنوان از محمد علی بهمنی 
 
+ دلتنگ که میشوی .. دنیای کوچکت پر می شود از شعر های کوچک غمگین :(  (سوما تکیه خواه )

 

ادامه نوشته

اینجا هم خبری نیست...

میدانی؟ هربار که می ایستم

هربار که زندگی میگذرد

هربار...هربار...

یادم می افتد هنوز چقدر حرف های نزده داریم...

چقدر من

چقدر تو

هنوز کنار هم ننشسته ایم و ...

راستی!

اینجا چقدر جای تو خالی ست...

هنگامه هویدا

*شعر  ِ کاملش..

ادامه نوشته

سفر کنیم و ببینیم...‏

تمام مزرعه از خوشه های گندم پُر

و هیچ دست تمنّا

دریغ سنبله ها را درو نخواهد کرد

دروگران همه پیش از درو

                            - درو شده اند...

 

 

مزرعه

حمید مصدق
كامل شعر
تصوير از اينستاگرام hodab315

* نوشته بودم:

کسی را بگویید

داس بیاورد

دانه های اندوه در دلم

بارور شدند

کسی را بگویید

برداشت کند این محصول را

مزرعۀ سینه ام را باید آتش بزنم

باید محصول تازه ای بکارم...‏

راستی! اینجا چقدر جای تو خالیست...




بوی تازگی ميدهد هـوا
باز هم بهــار نزديك است..
خوش به حالشان
درختهـا را ميگويم-
هر چقدر هم دلشان بشكند
بهار كه برسد
باز با رختي نو به تن
پايكوبي ميكنند..
و من همچنان پشت ِ پنجره
چشم انتظار ِ
بهار ِ روزگار ِ خود نشسته ام
...

گ. ا.


*عکس از اینجا

بانوی مهربان کدامین قبیله ای؟

 این قوم را به راه حقیقت کشانده ای
موسای بی عبا و عصایی بزرگوار

بر شانه های باد، جحاز تو حمل شد
فرمانروای ملک صبایی بزرگوار

گم کرده ایم کعبه ی حاجات و آمدیم
نزد شما که قبله نمایی بزرگوار

من گریه میکنم که نگاهی کنی مرا
آری همیشه عقده گشایی بزرگوار...



وحید قاسمی
كامل شعر در
ادامه مطلب
 تصویر مربوط به ۲۸ آذر، اواسط ماه صفر

* برای دهم ربیع الثانی سالروز وفات بانویم؛ حضرت فاطمه ی معصومه سلام الله علیها 
* اینجا شعرهای خوب و خواندنی ای آمده.
این شعر عالی بود، بخوانید حتما.  
اين شعر را بخوانيد و از اينجا يا اينجا بشنويدش.
* این مداحی ها هم خووب؛ بشنوید. از
اینجا هم به گمانم چیزهای خوبی بیابید.
* اين شعر عجب شعرى بود، روضه ى كربلا... :(
ادامه نوشته

باد ما را با خود خواهد برد؟

در شب کوچک من؛ دلهره ویرانیست
گوش کن
وزشِ ظلمت را میشنوی؟
من غریبانه به این خوشبختی می‏ نگرم...

 

زن در باد
فروغ فرخزاد
همراهى اصلى از اينجا

كامل شعر در ادامه مطلب
ادامه نوشته

بر وفای زمانه هیچ مناز ...

                  وقت شادی تند و در غم  کند حرکت می کند 

                                                             مردم آزاری مرام ساعت دیواری است 


+ شاعر : جواد منفرد 

+ عنوان از : انوری 

قهوه ی تنهایی..

می شود تنهایی بچگی کرد

تنهایی بزرگ شد

تنهایی زندگی کرد

تنهایی مُرد

ولی قهـوه ی غروب هـای دلگیـر  ِ جـمعـه را

که نمی شود تنهایی خورد...!

مریم نوابی نژاد

*شما قهوه رو بخورین من دارم میرم سرکار...

من از حالم به این مردم دروغای بدی میگم..


سالهاست نامـه ای نوشتـه ام و در بطری گذاشتـم...
ســالهاست آواره ی کـوه هـا شده ام...
"ایـلام" به آب های آزاد راه نـدارد..
جلیل صفربیگی


*ارسالی از همان رفیق ِ عزیز..

*
با من وحشی نمی دانم چه کردی کین زمان من/ بهر دیدار تو خواهم جمله دنیا را ببینم..

به عشق ِ تو گرفتارم..!

ملوانـان زیادی عـآشقت شده انـد!

منتظـرم آب جنـازه هـا را پس بدهـد..

ببینـم کدامشـان منــم...




*ارسالی از یه رفیق  ِ خیلی عزیز...
*دل نوشت: امروز، موقع ِ غروب ِ آفتاب، انگار مؤذن میگفت "اذان ِ مغرب به افق ِ بی کسی"... امروز

پرجمعیت!‏

بسیارها جمعیتیم، اما
بسیار تنهاییم
یک «هیچ» در آمار دنیاییم

آدم های یخی نشسته
علیرضا فولادی
هماهنگی از اینجا

جز روزگار من؛ همه چیز را سفید كرده برف

بر كشتزار دلم
چه برف سنگینی نشسته
و كسی ندانست
اندوه؛ از كی باریدن گرفت؟!

برف
دلنوشته ها
(نجوا رستگار)
عنوان از شمس لنگرودی

* راستش عکس آنی نبود که توی ذهنم بود یا میپسندیدم، اما بین همه ی عکس های دیگر بهتر بود. هرچند این یکی خیلی خوب بود اما باید به خاطرش کمی نوشته را تغییر میدادم.
دلم خواسته بود این دلنوشته را اینجا بیاورم، وگرنه که اینجا آورده بودم.
تحتِ تأثیر برفِ نیمه ی زمستان!
+ اين تصوير هم خووب بود.

 

تو آمدی و نور هم

تولّدت
شكافتنِ نــور بود
در این هزارۀ تاریكی...

نوزاد

دلنوشته ها
(نجوا رستگار)

 

* تقدیم به همه دوستان و آشنایانی كه این روزها مادر و پدر شده اند...
(حالا من اسم نمی‏برم، ولی ماشاءالله تو اطرافیان خودم كلی بودن. خدا رو شكر واقعاً. حس خوبی دارم )

* مرتبط

ز دستم بر نمی خیزد که یکدم بی تو بنشینم..

ای جهـانی محـو  ِ رویت، محـو  ِ سیمـای کـه ای؟
ای تماشـاگـاه ِ عالـم، در تمـاشـای کـه ای؟
عالمی را روی دل در قبلـه ی ابـروی توسـت
تـو چنین حیـران ِ ابـروی دلارای کـه ای؟
 



صائب تبریزی

*عنوان باز هم از "جناب سعدی" :
           ز دستم بر نمی خیزد که یکدم بی تو بنشینم / بجز رویت نمی خواهم که روی هیچکس بینم
*شعر کاملش را حتمن بخوانید!
* هرکسی از تصویر خوشش نیامد و تصویر ِ پیشنهادی داشت لینک بذاره میپذیرم! :)

ادامه نوشته

ای خوشا خاطر ز نور علم مشحون داشتن

ای خوشا خاطر ز نور علم مشحون داشتن
تیـرگی ها را ازیـن اقلیـم بیرون داشتن...کتاب خواندن و روشن شدن دیده
ادامه نوشته

دريای عفو و رحمت عامت کجا شود/سوزد هر آن کس ار که به قدر گناه خويش‏

گر ما مقصریم تو دریای رحمتی
عذری که می‌رود به امید وفای تست

شاید که در حساب نیاید گناه ما
آنجا که فضل و رحمت بی‌منتهای تست
...

مغفرت خدا و درخت و آسمان و دریا و بخشش
سعدى
* عنوان از لامع
* از طرح ش خوشم آمد دلم خواست اینجا بیاید.

تو رفته ای و من هنوز، باورم نمیشود ...

              عجب سکوت بلندی ، عجب تب سردی 

                                                             عجب حدیث غریبی ، حکایت مردی

                تو رفته ای که نیایی و حسرتم این است

                                                                نه می شود که بمیرم ، نه اینکه برگردی 


+شعر از نیلوفر جهانگیر 

+شعر کامل عنوان : تو رفته ای و من هنوز ، باورم نمی شود 

                               غم تمام این جهان، برابرم نمیشود 

                                     هزار بار گفته ام به خود که رفته ای ولی 

                                          به سادگی نبودن تو از برم نمی شود  (پرتو پاژنگ)

مفهوم پرده..

 

می روی
پنجره را می بندم
 پرده را تا انتهای دید می کشم
 پس از تو
چشم انداز
مفهوم پرده می دهد
و دریچه
لبخند زندانی

 

پونه ندایی

دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است

میخواستم چیزی برایت بنویسم

گشتم

بین همه ی سی و دو حرف الفبا

بین همه ی کلماتی که از کودکی در گوشم خوانده بودند

بین همه ی کلماتی که بعد از هفت سالگی خوانده بودم

گشتم و هیچ نیافتم

دلم به حال بیچارگی واژه ها سوخت

که کم می آورند برای نوشتن برای تو

برای از تو نوشتن که پیشکش..

 

پاي كلماتم لنگ ميزند،‌ حرف تو كه ميآيد

دلنوشته ها
(نجوا رستگار)
از اینجا

* عنوان از این شعر محمـدعلی بهمنی

* نزار قبانی خوب میگه:

لأن كلام القوامیس مات/ لأن كلام المكاتیب مات/ لأن كلام الروایات مات

أرید اكتشاف طریقة عشق/ أحبك فیها .. بلا كلمات

* نوشته بود: در خصوص کم داشتن واژه در زبان نازنین پارسی، همین بس که ما چه از کسی خوشمان بیاید، چه کسی را دوست داشته باشیم، چه عاشق کسی باشیم، فقط می گوییم دوستت دارم... واژه کم است..همین!

* این تصویر هم ببینید.

*

خبر تلخ از آنجا شروع شد که...‏

روزنامه‌ها هرگز نمی‌دانند
تمام اتفاق‌های تلخ جهان
می‌تواند از فنجانی چای شروع شود
و گاهی دریا در سکوت رفتن کسی
غرق می‌شود

قهوه و روزنامه 

مریم ملک‌دار
از شعری بلندتر

نشانِ تو، گه از زمین گاهی ز آسمان جویم/ ببین چه بی‌پروا ره تو می‌پویم، بگو کجایی؟

پرنده ای در قلب من است
كه میخواهد پرواز كند
به آنجا كه تویی

پرنده، پرواز

* تصویر و نوت زیر عكسِ اینستاگرامِ nrgsr

* عنوان از یك آهنگ قدیمی. (اینجا)
       "به سوی تو، به شوق روی تو، به طرف کوی تو/ سپیده‌دم آیم، مگر تو را جویم، بگو کجایی؟"

پیش شما هوای بهشت از سرم پرید

محملت با وقار می آمد

سبز تر از بهار می آمد


وه! عجب خوش خرام می آمد

با شکوه تمام می آمد


محملت بود و... خیل ِ استقبال

کم محلی نشد زبانم لال


دم قم گرم! سربلند شدیم

از دعای ِ تو بهره مند شدیم


دم قم گرم! احترام گذاشت

هرچه گل داشت،ر وی ِ بام گذاشت...


 

 
 وحید قاسمی
* برای بیست و سوم ربیع الاول، روز ورود حضرت معصومه سلام الله علیها به قم
* اشعار اینجا خوب اند، عنوان هم در همانجا آمده.


چه فرقی میكند؟!‏

مثل سنگی زیر آب از خویش میپرسم مدام
ماه پایین است یا بالا؟ چه فرقی میكند؟!نور ماه و آب

فاضل نظری 
كامل غزل
 

* تصوير؛ حس سنگِ زيرِ آبِ بيت را به من ميداد.

زلف هندوی تو در تاب است و ما را تاب نیست...

مدامم مست میدارد نسیم ِ جَعد ِ گیسویت

خرابم میکند هردم فریب ِ چشم ِ جادویت

من و باد ِ صبا مسکین دو سرگردان ِ بی حاصل

من از افسون ِ چشمت مست و او از بوی گیسویت...



*عنوان ِ زیبا از "خواجوی کرمانی" :

              زلف ِ هندوی تو در تابست و مارا تاب نیست / چشم ِ جادوی تو در خوابست و ما را خواب نیست

* از "حافـظ" :

               از بهر خدا زلف مپیرای که ما را / شب نیست که صد عربده با باد ِ صبا نیست

مپرس حال مرا ... روزگار یارم نیست  

حالم چو دلیری ست که از بخت بد خویش 

در لشکر دشمن پسری داشته باشد 

 
+شعر از حسین جنتی 
+ این شعر آنقدر قشنگ است که حیفم آمد باقی آنرا به ادامه ی مطلب نسپارم ...
+عنوان از فاضل نظری: مپرس حال مرا ! روزگار یارم نیست
                                             جهنمی شده ام، هیچ کس کنارم نیست
ادامه نوشته