کوله بارم پر از گریه های فروغ است...
کوله ام سنگین و دلم غمگین است
اما تو دلواپس نباش! بهار بانو
نیامدم که بمانم
تنها به اندازه ی نمباره یی کنارم باش


گفتی : سالهای سرسبزی ِ صنوبر را،
فدای فصل ِ سرد ِ فاصله مان نکن!
من سکوت کردم!
گفتی : یک پلک نزده،
پرنده ی پندارم
از بام ِ خیال تو خواهد پرید!
من سکوت کردم!
گفتی : هیچ ستاره ای،
دستاویز ِ تو در این سقوط ِ بی سرانجامم
نخواهد شد!
من سکوت کردم!
گفتی: دوری ِ دستها و همکناری ِ دلها،
تنها راه ِ رها شدن است!
من سکوت کردم!
گفتی : قول می دهم هر از گاهی،
چراغ ِ یاد ِ تو را در کوچه ی بی چنار و چلچله
روشن کنم!
من سکوت کردم!
سکوت کردم ، اما
دیگر نگو که هق هق ِ ناغافلم را
از آنسوی صراحت ِ سیم و ستاره نشنیدی!

تخته سیاه روزگار جا واسه نقاشی نداشت
سهم ما از زندگی رو بیرون قصه جا گذاشت
کبوتر سفید عشق از روی بوم ما پرید
دستای بی صدای ما به سیب جادو نرسید
لحظه های با تو بودن ‚ یادمه صحنه به صحنه
رختی از ترانه دارم ‚ واسه این بغض برهنه
فاصله چن تا قدم بود ‚ نه هزار سال نوری
تو نخواستی که بمونی ‚ حالا نزدیکی و دوری
دوری اما پیش رومی ‚ ای دلیل خوب تکرار
تویی عکس برگ آخر ‚ رو تن کبود دیوار

ای نفس ساز همیشه
با تو بی قفس ترینم
بی تو حبسی سکوتم
زیر خط نقطه چینم

گلی آورده ام
به جای گلوله ات
این بار
تفنگ ت را زمین بگذار...

دلنوشته ها
(نجوا رستگار)
* تکه آخر، برگرفته از آهنگی که محمدرضا شجریان خوانده بود.
* عنوان برگرفته از شعر یغما گلرویی است که سیاوش قمیشی خوب میخواندش:
جهــانی رو تصـور کن، بـدون نفـرت و بـاروت ... بـدونِ ظلـم خودکامه، بـدونِ وحشت و تـابـوت
جهــانی رو تصـور کن، پُـر از لبخنــد و آزادی ...... لبـالب از گل و بـوسه، پُـر از تکـرار آبــادی
...
تصور کن جهانی رو، که توش زندان یه افسانه س ... تمام جنگهای دنیـا، شدن مشمول آتـش بس...
* نیمه شعبان سال 88، شعر یغما گلرویی را برای میلاد صاحب الزمان، آوردم اینجا...آنچه مرا وعده داده اند از ظهور، شاید چیزی شبیه همین است، یا امید چیزی شبیه این را دارم...
دستت تو دست ِ من، هم پای ِ هم رفتن
با هم خطر کردن، کی فکرشو میکرد؟
نزدیک و هم پرسه، شبی که بی ترسه
من، تو، خدا، هر سه، کی فکرشو میکرد؟

کامل شعر در ادامه مطلب
* ممنون ميشم نظرتون راجع به اين عكس هم بگيد. در ادامه مطلب با آن تصوير همراه شده.
ﻫﻢغصه ﺑﺨﻮن
ﺑﺎ ﻣﻦ
ﺗـﻮ اﻳﻦ ﻗـﻔﺲ
بی ﻣﺮز
ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﭼﺮاغ
ﺳﺮخ
ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﭼﺮاغ ﺳـﺒﺰ...
* خیلی افتاده روی زبانم...


بارونو دوست دارم هنوز
بدون چتر و سرپناه
وقتی که حرفای دلم
جا میگیرند توی یه آه
شونه به شونه میرفتیم
من و تو تو جشن بارون
حالا تو نیستی و خیسه
چشمای من و خیابون

مرداد داغ دست تو
بارونو دوست داشتی یه روز
عزیز هم پرسه ی من
بیا دوباره پا به پام
تو کوچه ها قدم بزن
شونه به شونه میرفتیم
من و تو تو جشن بارونحالا تو نیستی و خیسه
چشمای من و خیابون
ترانه سرا: یغما گلرویی
گوش کنید و دانلود کنید (خواننده:سیاوش قمیشی)

خسته ام از ظلمت این سایه سار
خسته ام از این همه چشم انتظار
ای طلوع ناب
هر ویرانکده
ای کلید قفل کور میکده

