که اندر خاک میجویند ایام جوانی را...‏

سحرگه به راهی يكی پير ديدم
سوی خاك خم گشته از ناتوانی

بگفتم: چه گم كرده‌ ای اندرين راه؟
بگفتا: جوانی، جوانی، جوانـــی

خمیده پشت پیری...‏

ملک الشعرا بهار

* عنوان، برگرفته از شعر نظامی که در پست دیگری آمده.

شاید.. این بار شد وجدان خواب آلوده ت بیدار!

http://raze-sarbaste.persiangig.com/weblog/252760_446342658739064_570305484_n.jpg

تفنگت را زمین بگذار
که من بیزارم از دیدار این خونبار ناهنجار
تفنگ دست تو یعنی زبان آتش و آهن
من اما پیش این اهریمنی ابزار بنیان کن
ندارم جز زبان دل، دلی لبریز از مهر تو،
ای با دوستی دشمن!


فریدون مشیری

محو خاطره ای محو...

http://raze-sarbaste.persiangig.com/ppiblog/mahv.jpg

ببین چه بی صدا
رویای نیمه تمامم فرو میریزد
و من در بی جانی خاطره ام محو می شوم....

نگین آذر

يک دل دل ساده...

http://raze-sarbaste.persiangig.com/weblog/248409_10150193465918920_3348105_n.jpg



اول فقط يک دل دل بود. يک هوای نشستن و گفتن. 
يک بوی دلتنگ و سرشار از خواستن.
 يک هنوز باهمِ ساده.
رفتيم و نشستيم،
خوانديم و گريستيم.
باری ای عشق،
 اکنون و اينجا،
هوای هميشه‌ات را نمی‌خواهم
... نشانی خانه‌ات کجاست؟!

پیش بیا‌! پیش بیا‌! پیش‌تر !



یش بیا‌! پیش بیا‌! پیش‌تر !
تا که بگویم غم دل بیش‌تر
دوست‌ترت دارم از هر‌چه دوست
ای تو به من از خود من خویش‌تر
دوست‌تر از آن که بگویم چه‌قدر
بیش‌تر از بیش‌تر از بیش‌تر
داغ تو را از همه داراترم
درد تو را از همه درویش‌تر
هیچ نریزد به‌جز از نام تو
بر رگ من گر بزنی نیشتر
فوت و فن عشق به شعرم ببخش
تا نشود قافیه ‌اندیش‌تر

اعتراف یک ذهن زیبا


من هيچ‌كس را آن‌سوي ديوارها نداشته باشم شايد

اما

در اين غروب كسالت‌بار

هيچ‌چيز به اندازه‌ي تلفني از زندان

خوشحالم نمي‌كند

و مردي كه اعتراف كند

گاهي

به جاي آزادي

به من مي‌انديشد .

 

 

"رویا شاه حسین زاده"


به چشم خود گذر عمر خویش می بینم

عمر
در انديشه ها
بر  بـــــــــاد رفت
گشت
فردا ها
همه ديروز ها

دکتر حمیدی

* عنوان از شهریار

دریا، صدا که میزندم، وقت کار نیست...‏*‏

باید یه روز همین روزا
دل رو به دریا بزنم
باید برم از این دیار
به اوج موجا بزنم...‏

رو به دریا

دلنوشته ها
(نجوا رستگار)

* عنوان برگرفته از شعری از محمدعلی بهمنی

خسته ام از این کویر ، این کویر کور و پیر

خسته ام از این کویر ، این کویر کور و پیر

این هُبوط بی دلیل ، این سقوط ناگزیر 

آسمان بی هدف ، بادهای بی طرف

ابر های سربه راه ، بید های سربه زیر

ای نظاره ی شگفت ، ای نگاه ناگهان !

ای هماره در نظر ، ای هنوز بی نظیر !

آیه آیه ایت صریح ، سوره سوره ات فصیح !

مثل خطی از هبوط مثل سطری از کویر

«قیصرامین پور»


ادامه نوشته

خیس بارانم من

يک صدای خیسِ خط خطی
میچکد
از میان ابرها
بوسه میزند
به گونه های من
خدا

خيس بارانم...‏

از نظر خواهد شد

ماه شعبان
منه از دست قدح
کاین خورشید
از نظر
تا شب ِ عید ِ رمضان
خواهد شد!

حافظ شیرازی

برسان خود را به تن...‏

با من باش
برسان خود را به تن
برسان تن را به جان
و بمان!

با من باش

* برشی از "نامه های اسفند"ِ گروه "دنگ شو"، فوق العاده و شنیدنی ست.

* برش دیگری را قبل از این، در این پست آورده بودم.

دراندیشه نگنجد...

http://raze-sarbaste.persiangig.com/weblog/306646_10151029701438606_2029251839_n.jpg

هر وقت بشر به این جهان اندیشید
یک مشت چرند و هذیان اندیشید 
گفتند خدا در آسمان است ؛ بشر
به جای خدا به نردبان اندیشید 


" احسان پرسا (+)"


شب بود و بودی

شب بود خسته بودم
چشامو بسته بودم
خورشید سر زدو من
پیشت نشسته بودم


* محسن چاوشی، بامن بمان

باورکنیم تا شاید...

كسی باور نمی كند
لبخندش می توانست
پلی باشد كه جمعه را
به همه ی روزهای هفته پيوند بزند...

http://axupload.net/images/8d6nqh4a81v8w3l2ftoe.jpg


احمد رضا احمدی

درد بی شفا...

http://www.taksayban.com/images/green_building_img_01.jpg


اگر عشق

آخرین عبادت ما نیست

پس آمده ایم اینجا

برای کدام درد بی شفا

شعر بخوانیم و باز به خانه برگردیم؟!!!

سید علی صالحی


پ.ن: هرچند سعادت نبود درکنار دوستان خوبی که اینجا می نویسند و دوستان خوبی که اینجا رو دنبال میکنند ،باشیم... اما ازهمه دوستانی که امدند و از همه دوستانی که دلشان با ما آمدو سراسر نشست مان پر بود از عطر حضورشان تشکر ویژه دارم... انشاله سر فرصت گزیده ای از گزارش برگزاری نشست ادبی هنری وبلاگمان را اینجا خواهیم گذاشت...

هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم!

تو ماهی و من ماهی این برکه ی کاشی...
اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی!

آه از نفس پاک تو و صبح نشابور
از چشم تو و حجره ی فیروزه تراشی...

پلکی بزن ای مخزن اسرار که هر بار
فیروزه و یاقوت به آفاق بپاشی!

ای باد سبک سار! مرا بگذر و بگذار!
هشدار! که آرامش ما را نخراشی...

هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم!
اندوه بزرگی ست چه باشی... چه نباشی...

علیرضا بدیع

خاطرات دور

با نگهی گمشده در کهنه خاطرات
 پهلوی دیوار ترک خورده ای سپید
 بر لب یک پله چوبین نشسته ام
 با سری آشفته، دلی خالی از امید 


http://raze-sarbaste.persiangig.com/weblog/Black-and-White-Street-Photography-05.jpg


م.امید!


* از کلیه خوانندگان وبلاگ ، دوستان عزیز و ارجمندی که در نظر سنجی شرکت کردند ،و با نظرات خوبشون دلگرمی بخش ما بودند،کمال تشکر را داریم..

و همینطور دعوت میکنیم از دوستان عزیزی که اینجا را دنبال میکنند، با حضورتان گرمی بخش محفل ما در نشست فرهنگی ادبی وبلاگمان در فرهنگسرای اندیشه واقع در تهران پایین تر از پل سیدخندان نبش خیابان شریعتی بوستان هلال احمر، در تاریخ 5 شنبه 22 ام تیر 91 از ساعت 17 الی 20، باشید.


ای کاش...

http://s3.picofile.com/file/7384151612/The_Little_Match_Girl.jpg

ای کاش
آن نام را دوباره
پیدا کنم

ای کاش
آن کوچه را دوباره ببینم آنجا که ناگهان
یک روز نام کوچکم از دستم
افتاد
و لابه لای خاطره ها گم شد
آنجا که
یک کودک غریبه
با چشم های کودکی من نشسته است
از دور
لبخند او چه قدر شبیه من است !*


قیصر امین پور

*بخشی از  شعر قیصر امین پور ..
(خیلی برای گریه دلم تنگ است !) درادامه مطلب


ادامه نوشته

سلام!

همۀ پروانه هایی که
دور و بر ت می‏چرخند...
سلام های من هستند
که از اتاقِ کوچکِ دلم، برای‏ت پست کرده ام!

پروانه های دور و برت

* توصیه میکنم، کامل دکلمه را حتما از اینجا دانلود کنید و بشنوید. یا حداقل اینجا بخوانیدش، هرچند با صدا یک چیز دیگری ست :)

ادامه نوشته

این جشن ها برای من آقا نمیشود...‏

دوباره کوچه ها را به افتخار مقدم ت
آذین بستیم
دوباره چراغانی
دوباره جستجوی نور...

آب و جارو
به انتظار آمدن ت
پس کی خبر آمدن ات؟

چراغانی و آذین بستن کوچه ها برای جشن

دلنوشته ها
(نجوا رستگار)

* عنوان برگرفته از این شعر

جهانی رو تصور کن، پُـر از لبخند و آزادی/لبالب از گل و بوسه، پر از تکرار آبادی

گلی آورده ام
به جای گلوله ات
این بار
تفنگ ت را زمین بگذار...

 تفنگ ت را زمین بگذار

دلنوشته ها
(نجوا رستگار)

* تکه آخر، برگرفته از آهنگی که محمدرضا شجریان خوانده بود.

* عنوان برگرفته از شعر یغما گلرویی است که سیاوش قمیشی خوب میخواندش:
جهــانی رو تصـور کن، بـدون نفـرت و بـاروت ... بـدونِ ظلـم خودکامه، بـدونِ وحشت و تـابـوت
جهــانی رو تصـور کن، پُـر از لبخنــد و آزادی ...... لبـالب از گل و بـوسه، پُـر از تکـرار آبــادی
...
تصور کن جهانی رو، که توش زندان یه افسانه ‌س ... تمام جنگ‌های دنیـا، شدن مشمول آتـش‌ بس...

* نیمه شعبان سال 88، شعر یغما گلرویی را برای میلاد صاحب الزمان، آوردم اینجا...آنچه مرا وعده داده اند از ظهور، شاید چیزی شبیه همین است، یا امید چیزی شبیه این را دارم...

به این جمعه خوشبین تر از قبلم...

 از عمق جاده های دور / از جاده های سوت و کور

یکی میاد پا بذاره / رو لحظه های بی عبور

خدا کنه یه روز بیای / فصل شبانه سر بشه

شیشه عمر دیو شب / بشکنه و سحر بشه

***********************

خدا کنه یه روز بیای / به شوق من سفر کنی

عاشق سر به راهتو / دوباره در به در کنی

                                                                                                                                                        دلنوشته ها

خاصه رقصی که در آن دست نگاری گیرند

مصلحت دید من آن است که یاران همه کار
بگذارند و خم طره یاری گیرند

رقص بر شعر تر و ناله نی خوش باشد
خاصه رقصی که در آن دست نگاری گیرند



برای خواندن متن کامل شعر به ادامه ی مطلب بروید.

ادامه نوشته

میارم ماهُ تو خونه

ميارم ماهُ تو خونه
می‏گيرم بادُ نشونه
همـۀ خاکِ زمين رو
می‏شمارم دونه به دونه

اگه چشمات بگن؛ آره
هيچ کدوم کاری نداره

اگه چشمات بگن؛ آره
هيچ کدوم کاری نداره...

ماه رو میارم به خونه

چشم ماهُ در ميارم
يه نبردبون ميارم
عکس چشمتو می گيرم
جای چشم اون ميذام...‏

ایرج جنتی عطایی

آهنگِ "اجازه"ِ داریوش

ادامه نوشته

کی فکرشو می‏کرد؟

دستت تو دست ِ من، هم پای ِ هم رفتن
با هم خطر کردن، کی فکرشو می‏کرد؟
 
نزدیک و هم پرسه، شبی که بی ترسه
من، تو، خدا، هر سه، کی فکرشو می‏کرد؟

دستت تو دستِ من

یغما گلرویی

برای شنیدن با صدای رضا یزدانی

 کامل شعر در ادامه مطلب

* ممنون ميشم نظرتون راجع به اين عكس هم بگيد. در ادامه مطلب با آن تصوير همراه شده.

ادامه نوشته

کافی ست حرف تو باشد ...

کـافـی سـت حـرفِ تـو بـاشـد

هـیـچ واژه ای


روی پـایـش بـنـد نـمـی شـود


راهـش را مـی گـیـردُُ


تـا دوردست ِ عـطـر تـو


پـروانـه مـی شـود! . . .



"پـرویـز صـادقـی
"



ثمر عشق...

http://raze-sarbaste.persiangig.com/image/ppi/new/new_folder/http-__meme.zenfs.com_u_13a2a7892785ad4db6c09ee904c21934427b4402.jpeg

دست‌ها چیزهای خیلی خوبی‌اند،
به خصوص بعد از اینکه از عشق بازی برگشته‌ باشند.


ریچارد براتیگان - درقند هندوانه


*جهت یاد آوری * نظر سنجی  وبلاگ همجنان برقرار می باشد... لطفا با نظرات خوبتون ما رو همراهی کنید...

باید که دامنم را برچینم با باد

زُل می زنی، به دور دست
هوا ابری ست
اما
هوس ِ بـاران ندارد

باید که دامنم را برچینم با باد

 دلنوشته ها

و خبر می آورند از نبودن ِ هیچ کجایی ات

چشم می بندم
و رو به تاریکی ِ محض ِ وسطِ ظهر
به موسیقی ایمان می آورم

و نُت به نُت
نبودنت را دم به دم
با هر دَم ام
می دزدم از این هوای تاریک
...

مهدیه لطیفی

ادامه نوشته

شیدای جهانم...رسوای زمانم...‏

نمی‌توانم پنهان کنم
عاشقانه ‌ای را زیرِ پیراهن‌م
که نهفتن اش
یعنی انفجارِ من

پیرهن گل دار

پس چگونه در میدان‌های شهر
فریاد بر نیاورم:
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم...‏

نزار قبانی

* حس شعر و تصویر را دوست دارم... حیف که مصداق من نیست :/
اما آوردم، تقدیم به آنها که تجربه کرده اند :)

* عنوان برگرفته از آهنگی قدیمی با همین مطلع و صدای امین الله رشیدی.

ادامه نوشته

یاد تو ...

یاد تو
پوستینی است که بین من و زمستان
فاصله میاندازد

نام تو
شعله نه
تکه ای از تابستان است
که گوشه ی دلم میسوزد
و سوی چشمانم است
وقتی برای یافتنت - کورمال کورمال -
دنیا را لمس میکنم

یک آن آفتابی میشوی
و تمام معنی زندگی در همان لحظه میچکد - غلیظِ غلیظ -

نام تو
مرگ را به تاخیر میاندازد.

"ساغر شفیعی"

مرا بخوان که پس از این همه الهه ی ناز

مرا بخوان که حروفم پر از عسل بشود!
مرا بخواه که هر قطعه ام غزل بشود!
مرا بخوان که پس از این همه «الهه ی ناز»
دوباره ورد زبانم «اتل متل» بشود

غلامرضا طریقی

نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان

زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست...

حافظ

ادامه نوشته

بی انتهای زندگی...

http://s8.pcocdn.net/gp/photo.search-bfe00f33-b-noqe2lvcpz.jpg

از این جا بود که آغاز شد...

پایان سرابی بیش نیست!

اما اکنون ...

اکنون مهمان آرزوهایم(مان) باش...

مهمان اشک ها... لبخندها...

غمها...خوشی ها...

اکنون...

در بی انتها جاده زندگی...

دلنوشته ها...



پ.ن:

حوالی همین روزهای تیر ماه بود، اولین حضورمان در این وبلاگ، این وبلاگ گروهی با همکارانی خوب... در کنار دوستانی همراه.

دوستانی که برخی خاموش بودند و بی صدا، و برخی با نظرات مستقیم و غیرمستقیم، خصوصی و عمومی، با کامنتی در وبلاگ یا پلاس و ایمیل، شادی و شعف را برایمان به ارمغان می اوردند و ما را انگیزه و حتی راهنمایی میدادند.

کوتاهِ سخن آنکه، بسیار دوست داریم بدانیم در این مدتِ یک ساله، چه کارنامه ایی از خودمان بر جای گذاشته ایم... و نظر خوانندگان و مخاطبان اینجا را بدانیم، لذا فرم نظر سنجی ای ایجاد کرده ایم و از تمامی شما دوستانی که این وبلاگ را به هر نحو، پیگیر هستید، خواهشمندیم تا با پر کردن این فرم، ما را در رسیدن به نتایج دقیق تر و پر بارتر، یاری رسانید.

لازم به یادآوری آنکه، بسیار مایلیم که این یک بار، دوستان و خوانندگان خاموشی که از طریق فیدخوانها و یا به طرق دیگر و بی سر و صدا و نظری، اینجا را دنبال میکنند، افتخار دهند و نظراتشان را اعلام کنند تا هم در ایجاد روحیه ادامه دادن برای ما کمکی شود، هم شاید بتوانیم به سلایق بیشتری پوشش دهیم.