اعجاب....



دیروز
عبور ِتو در کوچه ها وزید
و هنوز،
دهان ِپنجره ها باز مانده است ...



ابوالفضل پاشا

دفتر درخت را؛ دست باد میزند ورق...‏

باد
دفتر خاطرات درخت را می‌خواند
و هنوز
چند برگ
تا پاییز باقی است...

برگ ها

ابوالفضل پاشا