بخوان و شرح بده آیه آیه جامعه را*‏

                     یادتان هست نوشتم که دعا می خواندم
                     داشتم کنج حرم، جامعه را می خواندم
                                                                   از کلامت چه بگویم که چه با جانم کرد
                                                                   محکمـاتِ کلمـاتِ تو مسلمـانم کرد
                     کلماتی که همه بال و پر پرواز است
                     مثل آن پنجره که رو به تماشا باز است
                                                                 کلماتی که پر از رایحۀ غـار حراست
                                                                 خط به خط جامعه، آیینۀ قرآن خداست...


زیارت جامعه کبیره

سیدحمیدرضا برقعی
عکس از اینجا

* موسى بن عمران نخعی خدمت امام هادی علیه السلام عرض کرد: 
ای پسر رسول خدا! کلامی بلیغ و کامل مرا بیاموز که بدان هر یک از شما را زیارت کنم.  
امام علیه السلام در پاسخ زیارتی بلند به او تعلیم دادند؛ زیارت جامعه کبیره  ‏
(شیخ صدوق ره؛ کتاب من لا یحضره الفقیه - شیخ طوسی ره؛ التهذیب) 

* عنوان از این شعرِ خوبِ یوسف رحیمی. 

* توصیه میکنم این یادداشت و خصوص لینک هایش را ببینید حتما.

کس نیست که افتاده ی آن زلف دوتا نیست!

از لیوان‌ها

به لیوان شکسته فکر می‌کنی

از آدمها

به کسی که از دست داده‌ای

به کسی که به دست نیاورده‌ای

همیشه

چیزی که نیست

بهتر است

 

"علیرضا روشن"



عنوان پست، مصرعی از حافظ شیرازی

افسون ِمن..

نمی‌توانی از افسون ِمن فرار کنی

پلنگ هم بشوی، عاقبت شکار منی..

 

شاعر: پانته‌آ صفائی

 

بعدنوشت: کامل ِغزل را، سال‌ها پیش، در کتابی به‌نام "خوش به حال آهوها" خوانده بودم. حالا، برای آوردن کاملِ غزل، هرچه کتابخانه‌ام را گشتم، پیدایش نکردم. خواستم بخرم، دیدم انتشاراتِ شهرداری اصفهان(!) کتاب را چاپ کرده؛ و این یعنی که: نگرد، نیست! در اینترنت هم، کاملش را اشتباه آورده بودند. این بود که مجبور شدم از روی محفوظاتم، سه بیت از کامل غزل را برایتان بیاورم. خیلی خواندنی‌ست، از دست ندهید ادامه‌ی مطلب را.

ادامه نوشته

چگونه نااميد باشم، در حالي که تو اميد مني!


خدای من!

تو چقدر به من نزدیکی با این همه فاصله ای که من از تو گرفته ام.

تو که اینقدر دلسوز منی!


+قسمت هایی از دعای عرفه امام حسین (ع) به قلم دکتر علی شریعتی


گاهی خنده ، گاهی گریه ...


گاهی می‌خندم و گاهی گریه می‌کنم.

گریه امّا،

بیشتر اتفاق می‌افتد.

به هر حال آدم یکی از لباس‌هایش را، بیشتر دوست دارد...!


" الهام اسلامی"


به ظاهر زائرم اما...‏

به ظاهر زائرم اما زیارت را نمی فهمم 
من بیچاره لطف آشکارت را نمی فهمم 

تو از من بیشتر مشتاق دیداری و من حتی 
به دل افتادن گاه و گدارت را نمی فهمم 

زیارت نامه می خوانم دلم از نور لبریز است 
"اگر چه گاه معنای عبارت را نمی فهمم" 

تو پرواز مرا در اوج می خواهی و می دانی 
من از بس در قفس بودم اسارت را نمی فهمم 

به جای غربت تو ازدحام صحن را دیدم 
غریبی آه درد بی شمارت را نمی فهمم

به هر زائر سه جا سر می زنی- دلگرمی ام این است- 
زیارت نه ولی قول و قرارت را که می فهم 

حسین عباسپور

* حلال بفرمایید... التماس دعا...

مرد آنگاه كه از درد به خود ميپيچد/ناگزير است لبی تا لبی قليان ببرد..‏

چه فرقی می کند من چند سر قلیان عوض کردم
برای قهوه چی ها مـــــرد خاطر خواه تر، بهتر 

حامد عسگری

همراهی تصویر و شعر از اینجا

come on

در نامه هایی كه به مقصد نمیرسند

یک جمله همیشه هست:

                                 "میخواهمت؛ بیا"

نامه ها

*

بابِ عشق و دستِ ما و قفلِ تو

ما بر در عشق حلقه کوبان
تو قفل زده کلید برده
...

دست بر حلقه در 

مولوى
*
هشت مهر، بزرگداشت مولوى بود

ادامه نوشته

انار را دوست دارم، به خاطر...

انار فصل ندارد 
هر وقت تو بخندی 
می شکفد
 
 
«رضا کاظمی»
 
* عنوان قسمتی از شعر قیصر امین پور
* عکس را در رشت گرفته ام
 

پر میزند دلم به هوای زیارتش*‏

دلم برای تو پر می کشد امام غریب
غمت ز سینه شرر می کشد امام غریب

زیارت تو که فوق همه زیارت هاست
دل مرا به سفر می کشد امام غریب...‏



محمود ژولیده

‏* عنوان از سيدمحمد جواد شرافت: پر میزند دلم به هوای زیارتش ... هر روز خسته حال ترم، خسته حال تر...‏

* 23م ذيقعده؛ روز زيارت مخصوص حضرت. يكشنبۀ ماه هم كه بود. دلم بدجور هوايى و تنگ... چه كنم؟ :(

زمزمه ميكنم: زلال عطر رضا میوزد ز جانب طوس .... و من گدای قدیمی، ولی کمی مأیوس
                    هوا هوای زیارت، زیارت مخصوص .... و من خمار حرم، بی پیاله ام افسوس

نماز يكشنبه هاى اين ماه رو اگر خوانديد، زائر امام رئوف يا خواهرشان يا ائمه ديگر اگر شديد اين روزا.... دعايتان برسد انشاءالله...‏

ادامه نوشته

او می رسد که باز هم عاشق کند مرا...


خش خش... صدای پای خزان است، یک نفـر


در  را بـه  روی حـضـــرت پـاییــــز  واکنـــــــد! 



"علیرضا بدیع"



وَ ما أدراکَ ما مَرْیَم..

پُکی عمیق به سیگار می‌زنم، هرچند

تو نیستی که ببینی چه می‌کشم، مریم..

شاعر: امیرپیمان رمضانی 

ـــــــــــــــــــــــــــــ

*سلام..

*در ادامه‌ی مطلب، کامل غزل را ـ در دل داستانی که مصطفی مستور تعریف کرده ـ حتماً بخوانید؛ حتی اگر داستان کوتاه «وَ ما أدراکَ ما مَرْیَم» را مثل من، تابه‌حال، ده‌بار خوانده‌ باشید..

ادامه نوشته