مرد آنگاه كه از درد به خود ميپيچد/ناگزير است لبی تا لبی قليان ببرد..‏

چه فرقی می کند من چند سر قلیان عوض کردم
برای قهوه چی ها مـــــرد خاطر خواه تر، بهتر 

حامد عسگری

همراهی تصویر و شعر از اینجا

طای دسته دارت کو؟!

هلا ای پایتخت پیر! طای دسته دارت کو؟!
بگیرد دستِ من را آه!
طهران شد چه تهرانی...

دیر کردی نیمه ی عاشقترم را باد برد...

شانه ات را دیر اوردی سرم را باد برد
خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد

بال کوبیدم قفس را بشکنم عمرم گذشت
وا نشد بدتر از ان بال و پرم را باد برد


حامد عسگری

ادامه نوشته

نيمه ي عاشق‌ترم را باد بُرد....

در كوچه باد مي وزد

.

.

اين،

ابتدايِ ويراني است...


فروغ 


ياد....


از عکسِ تو و بغض همین قدر بگویم
دردا که چه شب ها..که چه شب ها..که چه شب ها....


حامد عسكری

بر باد رفته...





با همین نیمه، همین معمولیِ ساده بساز
دیر کردی، نیمه‌ی عاشق ترم را باد برد... 

حامد عسکری

دير کردي نيمه‌ي عاشقترم را باد برد



شانه‌ات را دير آوردي سرم را باد برد
خشت خشت و آجر آجر پيکرم را باد برد
با همين نيمه ، همين معمولي ساده بساز
دير کردي نيمه‌ي عاشقترم را باد برد


"حامد عسگري"

فنجان ِ چای

چای دم کن...

خسته ام از تلخی نسکافه ها

چای با عطر هل و گلهای قوری بهتر است

حامد عسکری

چای دم کن.. خسته ام از تلخی نسکافه ها

عشق بعضی وقتها از درد دوری بهتر است
بی قرارم کرده و گفته؛ صبوری بهتر است

 توی قرآن خوانده ام... یعقوب یادم داده است:
دلبرت وقتی کنارت نیست، کوری بهتر است

نامه هایم چشمهایت را اذیت می کند
درد دل کردن برای تو، حضوری بهتر است

 چای دم کن... خسته ام از تلخی نسکافه ها
چای با عطر هل و گلهای قوری، بهتر است

من سرم بر شانه ات؟..... یا تو سرت بر شانه ام؟...
فکر کن خانم اگر باشم چه جوری بهتر است....؟

حامد عسکری