پشت تمام پنجره ها...

bird-snowy-window-lg.jpg (460×360)

زمستان بال گسترده است
گنجشکان
ومن
پشت تمام پنجره ها
تو را می جوییم...


کیکاوس یاکیده

پ.ن1: قبلا این تصویر با این شعر اینجا همراه شده بود....

پ.ن2: متاسفانه قالب قبلی وبلاگ بدلایلی قابل استفاده نیست..  واین قالب موقتی است ، لذا از تمام دوستان و خوانندگان گرامی تقاضا میکنم که نظرات و ایده هاشان را برای طراحی یک قالب بهتر برای وبلاگ، اعلام بدارند. با تشکر

تا فرصت هست، بيا تا برويم

اندازه ی همين يکی دو سطر فرصت داريم
از تيررس نگاه اين فرشته ها که دور شويم
بهشت که نه
نيمکتی را به تو نشان خواهم داد
که مثل يک گناهِ تازه
وسوسه انگيز است...

نيمكت پاييزى
حافظ موسوی
"سطرهای پنهانی
"

در گوشه زندان به تو فکر میکنم..

در گوشه زندان به تو فکر می کنم
می دانی؟
می توانی این را درک کنی؟
باورت می شود

چقدر دوستت دارم؟!

هیچ می دانی
غیر از من
هیچکس در گوشه زندان
پشت میله ها
نمی تواند
کسی را

بیشتر از آزادی دوست داشته باشد!


رستم بهرودی (شاعر جمهوری آذربایجان)

وقتی تو نیستی...


وقتی که تو نیستی
دنیا
چیزی کم دارد
مثل ِ کم داشتن ِ یک وزیدن ، یک وا‍ژه ، یک ماه !! ...
من فکر می کنم در غیاب ِ تو
همه ی ِ خانه های ِ جهان خالیست !
همه ی ِ پنجره ها بسته است !
وقتی که تو نیستی
من هم
تنهاترین اتفاق ِ بی دلیل ِ زمین ام !! ...
واقعا ...
وقتی که تو نیستی
من نمی دانم برای گم و گور شدن

به کدام جانب ِ جهان بگریزم ...


"سید علی صالحی"



مهمان..


http://raze-sarbaste.persiangig.com/new_pic/images.jpg

حیف!
میزبان خوبی نبودم
برای اولین دانه برفی
که روی پلکم نشست
...

عباس کیارستمی

تو بِـ وز... تو آسوده بِـ وز... بی خیالِ بر باد شدن من..‏

چیزی نمانده است
تنها چند برگ دیگر
مانده بر شاخه هایم
این بار که بوزی
دیگر برگی نمیماند بر این تنِ خسته
و من آرام خواهم شد
مثل همین درخت پاییزی

وقتی تمام برگ‌هایش را
باد برده باشد

درخت پاییزی

دلنوشته ها
(نجوا رستگار)

ت.ن: بخش آخر، برگرفته از شعر "رضا کاظمی":  آرام شده‌ام
                                                                   مثل درختی در پاییز
                                                                   وقتی تمام برگ‌هایش را
                                                                   باد برده باشد.

تنهایی در آب افتاد!

رفته بودم سر حوض
تا ببينم شايد
عکس تنهايي خود را در آب ...

"سهراب"


اردیبهشت بیاور..

راه می روی

و شهر

اردیبهشت می شود..


رضا کاظمی

یه قطعه قشنگ دیگه هم داره رضا کاظمی که اونم به این عکس می خوره:


کمی رحم کن لامسَّب!

این طور که راه می روی به ناز،

شهر بی‌چاره می شود!


با شعر یا سیگار، تنهایی ها را سر میکنیم

شعر پشتِ شعر
می گیرانم به لب
شبیهِ تنهاییِ مردانی شده ام
که پیاده روها را
سیگار پشتِ سیگار
گریه نمی کنند.. 

مرد تنها سیگار به لب

مهدیه لطیفی

* نوشتم: باز به اونی که شعر داره یا سیگار...

** این عکس و این و حتی این را ببینید، پیشنهاد دیگری هم بود، ممنون میشوم بگویید. دنبال عکس که میگشتم، بیشتر عکس زن های سیگاری بود تا مرد سیگاری. جالبه.

سیگار پشتِ سیگار...‏

مبهوت رد دودم، این شکوه‌ ها قديمی ست
تسليم اصل تکرار، سيگار پشت سیگار...

سیگار و زیر سیگاری و کافه

اندیشه فولادوند


* پیشنهاد میکنم کامل شعر را هم بخوانید حتما. ضمنا با تصویر دیگری در ادامه مطلب آورده ام. این تصویر هم مناسب این بند بود که دیگه گذشتم.
ادامه نوشته

کلاغ آویز...

هرچند که خشک چوب این جالیزم

از جای خودم درخت برمی خیزم

از زندگی مترسکی خسته شدم

دارم به خودم کلاغ می آویزم...!

 

کلاغ آویز

 

                                                                                                                                  جلیل صفربیگی

به هرچه نگاه کردم...


به هرچه نگاه کردم رفت

برگ ریخت

رود گذشت

باد رفت

تنها تویی که نمی‌روی

تو که به خاطرت همه رفتند....

علیرضا روشن
منبع:  

پس كى متولد خواهم شد؟

شناسنامه من یک دروغ تکراری است
هنوز تا متولد شدن مجالم هست...

شناسنامه در دست
محمدعلی بهمنی
* از حضرت عیسی مسیح نقل است:
«لَنْ یَلْجَِ مَلَکُوتَ السَّماواتِ مَنْ لَمْ یُولَدْ مَرَّتَیْنِ.»
کسی نمی‏تواند به ملکوت آسمان‏ها نفوذ کند مگر آنکه دو بار متولد شود
بار اول که تولد از رحم مادر است، همگانی و غیراختیاری است، اما تولد دوم که تولد و خروج از رحم عادات و آداب و رسوم و مادی اندیشیدن است، به مراتب از تولد اول مشکل‏تر، امّا به اختیار آدمی است. با این تولد است که انسان به حقایق عالم نزدیک می‏شود.
   چون دُوم بار آدمی‏زاده بزاد/ پای خود بر فرق علت‏ها نهاد

**
بهلول را پرسیدند: حیات آدمی را در مثال به چه ماند؟ گفت: به نردبانی دو طرفه، كه از یك طرف "سن بالا می رود" و از طرف دیگر "زندگی پایین می آید"..... هعى...‏
*** نیم عمرم در پریشانی گذشت/ نیم دیگر در پشیمانی گذشت
**** اين يادداشت هم دوست داشتيد، بخوانيد.


ادامه نوشته

طفلک دلکم

دلم تُنگی است از بلور
بی ماهی
بی آب!

تنگ بی ماهی

ناخاطرات

چه قدر چای
که ننوشیدم
در کافه‌ هایی که
با تو نرفتم
و چه نیمکت‌ها
که مرا کنار تو
ندیده
فراموش کردند...

زنی در کافه

مژگان عباسلو
* این عکس هم مناسب بود و شاید عام تر. نظر شما؟

باب الجواد راه ورودی به قلب توست..حاجت رواست هرکه از این راه میرود؟*‏

آقا! قرارِ شاه و گدا یادتان که هست؟
مشهد، حرم، ورودیِ باب الجوادتان

شاعر؟!
* شعر عنوان، بدون حالت سوالی، در اینجا آمده.
** تازه از مشهد آمده ام و این سری، قسمت مان بود که ورودهایمان از باب الجواد باشد.
*** خوشا به حال خیالی که در حرم مانده...که هرچه خاطره دارد، از آن محل مانده...

آنچه می ماند از زندگی...


برای آنچه که دوستش داری

از جان باید بگذری ؛

بعد

می ماند زندگی

و آنچه که دوستش داشتی . . .
"شمس لنگرودی"

بر باد رفته...





با همین نیمه، همین معمولیِ ساده بساز
دیر کردی، نیمه‌ی عاشق ترم را باد برد... 

حامد عسکری

اين جهان تجلي‌گاه ِ اوست


من گاهی از شدتِ وضوح ِ خداوند در کودکان
پر از هراس می شوم و
دل‌‌م شروع می کند به تپیدن.
دل‌م آن قدر بلند بلند می تپد
که بهت‌‌زده می دوم
تا از لایِ انگشتانِ کودکان
خداوند را 
برگیرم..


مصطفى مستور
روی ماه خداوند را ببوس

اين عشق مكرر است.

چشمامو مي بندمُ

 دلمُ ميسپارم 

به صدايِ فلوت ِ يدي كوره

كه هفتاد سال ِ تمامه

عاشق ِ يه دختره 14 ساله ي مو بوره..


حسين پناهي 

خام بدم ، پخته شدم ، سوختم.....

 

بهار نیز که با خون ِگل وضو می‏ساخت

هم از نخست به پاییز اقتدا می‏کرد      

 حسین منزوی 

-----

+

عكس از اينجا

چشم های شیشه ای

دیگر حالَ‌م از حرف‌های عاشقانه به هم می‌خورد،

وقتی هر شب، توویِ شیشه‌ی سردِ مانیتور،

باید به چشم‌های سردِ شیشه‌یی‌ت زُل بزنم

و بگویم: دوستت دارم!




                                                                                                                         رضا کاظمی 
/**/

بردار به دارم زن...


یک روز به شیدایی
در زلف تو آویزم
یک روز دو چشمم خیس
یک روز دلم چون گیس
آشفته و ریساریس
بردار دگر بردار
بردار به دارم زن

از اینجا با صدای محسن نامجو بشنوید.
متن کامل آهنگ را در ادامه ی مطلب بخوانید.
ادامه نوشته

سکوت


هیچ کس
با هیچ کس
سخن نمی گوید . . .
که خاموشی
به هزار زبان
در سخن است !

 "احمد شاملو"


قطعه قطعه..

 نشانی ات را گم کردم

از مادرت پرسیدم

گفت قطعه ۶۲-ردیف اول

آمدم

و یادم آمد می گفتی:

قطعه همان غزل است

اگر سر نداشته باشد

تو هم غزل بودی

قطعه قطعه...

 

علی زارعان

دارم قدم قدم به تو نزدیک می شوم

دارم به سمت پنجره فولاد می‌روم
جایی که دل شکست و مریضی شفا گرفت...‏

پنجره فولاد حرم امام رضا علیه السلام
رحمان نوازنی

پ.ن: هفته پیش توفیق شد و رفتیم زیارت امام رئوف. میخواستم قبل رفتن این را بگذارم اما فرصت نشد. حالا میآورم.
یک نکته هم که نمیدانستم، اینکه؛ توی محرم و صفر، نقاره نمیزنند.
ضمناً برگرفته از این پست است.

ادامه نوشته

شور بپا می کند، خون تو در هر مقام/ عشق به پایان رسید، خون تو پایان نداشت

هیهات تا که از نظرم رفت دلبرم
من خاک ره به سر چه کنم؟
خاک بر سر م
...

خاک بر سر کردن در غم حسین علیه السلام
بیدل

ت.ن: در خرم آباد و بعضی شهرهای دیگر، روز عاشورا، حوضچه های گِل آماده میکنند که مردم اول صبح، خودشان را به آن آغشته میکنند و بعد هم کنار آتش می ایستند تا خشک شوند و طی روز، مراسمات و دسته ها و سینه زنی ها...
حرکت برایم جالب بود... این خاک بر سر شدن را نشان دادن، این شور و این حس...

پ.ن: جرقه این پست، اینجا خورد. برای عصر عاشورا ست، هرچند دیرتر دارد فرصت بروز پیدا میکند، اما زمانش درست خواهد خورد.

تن يك دشت چو دَف مي‌لرزد

شير،  بي واهمه از خيمه به راه افتاده
ناگهان لرزه بر اندام سپاه افتاده

كيست اين مرد كه مي‌تازد و طَف مي‌لرزد
زير سُم‌ها، تن يك دشت چو دَف مي‌لرزد

ابراهیم قبله آرباطان
ادامه نوشته