نرگس مردم فریبی داشت شبنم می فروخت...

در تمام سال های رفته بر ما، روزگار
شادمانی می خرید از ما و ماتم می فروخت

من گلی پژمرده بودم در کنار غنچه ها
گل فروش ای کاش با آنها مرا هم می فروخت

 فاضل نظری 

یک طرف گلبرگ اما بی سپر....

دود بود و دود بود و دود بود
گل میان آتش نمرود بود
شعله می پیچید بر گرد بهار
خون دل می خورد تیغ ذوالفقار

شاعر : حسن لطفی

زدست دیده و دل هر دو فریاد

من هر چه دیده‌ام ز دل و دیده دیده‌ام

گاهی ز دل بود گله، گاهی ز دیده‌ام

شاعر : سلمان ساوجی

+عنوان از بابا طاهر:

 زدست دیده و دل هر دو فریاد/که هر چه دیده بیند دل کند یاد

دریا هم اینچنین که منم بردبار ، نیست

دلتنگی

یعنی

روبروی دریا ایستاده باشی و

خاطره‌ی یک خیابان خفه‌ات کند.

مجتبی صنعتی

+ عنوان از محمد علی بهمنی : 

ای کاش از تو هیچ نمی گفتمش ، ببین/   دریا هم اینچنین که منم بردبار ، نیست

گفته بودی عاشقم هستی ولی انگار نه

تا که پابندت شوم از خویش میرانی مرا

دوست دارم همدمت باشم ولی سربار نه

قصد رفتن کرده ای تا باز هم گویم بمان

بار دیگر می کنم خواهش ولی اصرار نه

شاعر : پریناز جهانگیر عصر

+ این شعر زیبا را میتوانید با صدای محسن چاووشی بشنوید

صدایم را به یاد آر … اگر آواز غمگینی به پا شد

شعر می خوانم برایت گوشه ای آواز هم

شور می آید زتو در پرده های ساز هم

رنگ ماهور و همایون،نغمه ای خوش در سه گاه

 پنجه هایم می نوازد اندکی شهناز هم

 

+عنوان از احسان حائری :

صدایم را به یاد آر … اگر آواز غمگینی به پا شد

من این شعر گرانم که … از ارزان و ارزانی جدا شد

تو قلب من یه امپراطوره

تو قلب من یه امپراطوره

    تسلیم میشه چون که مجبوره

 برو نباید مال من باشی

خواهش نکردم این یــه دستوره

ترانه سرا : مونا برزویی 

+ ترانه زیبای امپراطور با صدای مهدی یراحی را می توانید از اینجا دانلود کنید

پشت سرم شب سفر آبی نريخته اند

دیگر چه بلاییست غم انگیز تر از این

من بار سفر بستم و یک شهر نفهمید

شاعر : فرامرز عرب عامری

+ عنوان از صادق فغانی

پشت سرم شب سفر آبی نريخته اند

 يعنی که هيچ  کس نگرانم نبود و نيست

کودکی هایم با نخی نازک به دست باد  آویزان!

زمان هر دو را برد
هم بادبادکم را
هم
کودکی هایم را 
ومن
نخ خاطره ها
در دستم
گره خورده به جایی
در گذشته ها .....!!!

 حسن دیانی

+ عنوان از قیصر امین پور :

باد بازیگوش
بادبادک را
بادبادک 
دست کودک را
هر طرف می بُرد
کودکی هایم
با نخی نازک به دست باد 
آویزان!

امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه

در آسمان خبری از ستاره‌ی من نیست

که هرچه بخت بلند است، عمر کوتاه است

به جای سرزنش من به او نگاه کنید

دلیل سر به هوا گشتن زمین ماه است

شاعر : فاضل نظری

+عنوان از محمد علی بهمنی 

امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه /بشکن قرق را، ماه من بیرون بیا امشب

گشتم تمام کوچه‌ها را، یک نفس هم نیست/شاید که بخشیدند دنیا را به ما امشب

 

بی تو چه زود میگذرد هفته های ما.....

    همه ی سال بی تو یک روزه

 من به روزهای هفته بدبینم

  حالم از بعد رفتنت خوش نیست

همه روزها رو جمعه می بینم

ترانه سرا : روزبه بمانی 

+ عنوان : 

می گذرد جمعه، دوباره شنبه، دوباره.....

بی تو چه زود می گذرد هفته های ما!

پیراهنم ، پیراهنت را دوست دارد ...

پیراهنم پیراهنت را دوست دارد  
پیراهنم عطر تنت را دوست دارد

پیراهنم وقتی که می آیی سراغش
آغوشِ گرم و ایمنت را دوست دارد

شاعر : ایرج علی نژاد

شب فراق بلند است یا شب یلدا ؟

                      دل جایی و دلــــبر حقیقـــی جـــایی ست   

                هر رنــج که می کشیم از این تنهایی ست

                                                               ای صبح رهایـــی بشـــر تـا نـــرســی 

                                                               شبـــهای تـــمام سالمان یلدایی ست

 

+ کاش  فال شب یلدای همه این بشود .. یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور .. 

+ عنوان از محمد بیابانی: شب فراق بلند است یا شب یلدا .. کجا شبی چو شب انتظار طولانی ست ؟؟ 

+ آغاز امامت امام زمان (عج) ، آقای مهربانی ها..تبریک و تهنیت باد ... 

+آغاز زمستانتان همراه با پایان آن سپید باشد و سرشار از بهانه های قشنگ ...

+ عکس  را امروز گرفتم 

دنبال ردپای تو دربرف هستم ...

برف نگران‌ام نمی‌کند

حصار یخ رنج‌ام نمی‌دهد

زیرا پایداری می‌کنم

گاهی با شعر و

گاهی با عشق..

که برای گرم شدن

وسیله‌ی دیگری نیست

جز آن‌که دوستت بدارم.


نزار قبانی

+عنوان از رویا باقری

در روز اربعین همه ما را شناختند.... با نام مستعار زیارت نرفته ها...!

تو می روی سفر اما روایتش با ما
روایتِ پر ِ سوز، پر ز غربتش با ما

پیاده رفتن ِ تا کربلا برای شما
و صورتی پر ِ اشک، آه و حسرتش با ما

+ عنوان از علی رضایی 

+ باز داغ کربلا بر سینه ام امسال ماند/ نامه اذن دخولم اربعین امضا نشد

+ ای رفیقان که سوی شهر حسین در سفرید/ این دل غمزده و زار مرا هم ببرید
زیر یک پرچم و بیرق همگی سینه زدیم/ شرط و انصاف نبوده که شما ها بپرید

دستم نمی رسد که در آغوش گیرمت

دستم نمی رسد به بلندای چیدنت
باید بسنده کرد به رویای دیدنت

یوسف ترین عزیز جهان هم که باشی ام
در سینه آتشی است به داغ خریدنت

بالاتر از نگاه منی! آه! ماه من!
دستم نمی رسد به بلندای چیدنت

 + عنوان : 

دستم نمی رسد که در آغوش گیرمت 
 ای ماه با که دست در آغوش می کنی 

در ساغر تو چیست که با جرعه ی نخست 
 هشیار و مست را همه مدهوش می کنی ( هوشنگ ابتهاج )

نگیر از این دل دیوانه، ابر و باران را

آبان هوایش غرق دلتنگیست
عطرِ تو را در مُشتِ خود دارد

فهمیده خیلی دوستت دارم
هِی پشت هم با عشق میبارد 

شاعر : مریم قهرمانلو 

+ عنوان از اصغر معاذی 

نگیر از این دل دیوانه ابــــر و باران را /هوای تنگ غروب و شب خیــــــابان را
تو نیستی غــــم پاییز را چه خواهـم کرد / 
و بی پرنده­ گی عصر های آبــان را

خانه زاد کربلايم خانه ات آباد باد!

من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند
خدا هر آنچه کند از توام جدا نکند

صفای دل توئی و دل زهر چه داشت صفا
صفا ندارد اگر با غمت صفا نکند

شاعر: غلامرضا سازگار

+عنوان از علی اکبر لطیفیان :

 خانه زاد کربلايم خانه ات آباد باد!
خانه ام آباد شد، غم را به من دادى حسين

+ کامل شعر این زیبا را می توانید در ادامه مطلب بخوانید 

ادامه نوشته

دل نی ناله ها دارد از آن روز

سرش بر نی، تنش در قعر گودال
ادب را گه الف گردید، گه دال

ره نی پیچ و خم بسیار دارد
نوایش زیر و بم بسیار دارد

سری بر نیزه ای منزل به منزل
به همراهش هزاران کاروان دل

چگونه پا ز گل بردارد اشتر
که با خود باری از سر دارد اشتر؟

شاعر: مرحوم قیصر امین پور

+ عنوان: خدا چون دست بر لوح و قلم زد /سر او را به خط نی رقم زد
دل نی ناله ها دارد از آن روز / از آن روز است نی را ناله پرسوز

وعده ای داده ای و راهی دریا شده ای

دلی به وسعت پهنای عرش بالا داشت

لبی به وسعت مهریه­ های زهرا داشت 

کنار علقمه در سجده گاه چشمانش

نداشت هیچ کسی را فقط خدا را داشت

اگر چه قطره آبی میان مشک نبود

ولی کرانه­ ی چشمش هزار دریا داشت 

هدر نرفت ز پرتاب چله ها، تیری

امیر علقمه از بس که قدّ و بالا داشت

شاعر : علی اکبر لطفیان

تصویر : نقاشی استاد حسن روح الامینی

عنوان: وعده ای داده ای و راهی دریا شده ای
         خوش به حال لب اصغر که تو سقا شده‏ اى
          آب از هیبت عباسى تو می‏لرزد
          بى عصا آمده‏ ای حضرت موسى شده‏ اى ( علی اکبر لطیفیان)

باید انگار تو را بین عبایم ببرم ...

ای پاره پاره تن ز دل پاره پاره ام
گفتم بغل کنم بدنت را نمی شود

باید کفن به وسعت یک دشت آورم
در یک کفن که پیکر تو جا نمی شود

شاعر : حسن لطفی 

+ عنوان : 

باید انگار تو را بین عبایم ببرم 

تا که شش گوشه شود با تو ضریحم .. پسرم .. حمیدرضا برقعی

به توبه می شود از نار هم به نور رسید

از دور تو را دیده، پسندیده امیر
ساعاتِ خطیری شده ساعات اخیر

دل دل نکن اینقدر، زمان کوتاه است
ای حرّ دلم! سریع تصمیم بگیر …

 

شاعر : زهرا بشری موحد 

+ عنوان : 

به عبد رو سیه اثبات کرد حرِّ شهید
به توبه می شود از نار هم به نور رسید

+و حُر به مرحله جویان توبه ثابت کرد / نجات ، جز ادب و چشم تر نمی خواهد ( محمد علی رضا پور )

چکمه از شرمندگی گردن گذاشت /بر لبش ذکر شها التوبه داشت

إنی أعوذ بالحرم ...  شاه کربلا  ..

قسم به معنی لایمکن الفرار از عشـ♥ـق

که پر شده است جهان ، از حسین سر تا سر 

شاعر : سید حمیدرضا برقعی

+ عنوان :

از فتنه ها و وسوسه های زیاد شهر  / انی اعوذ بالحرم ... شاه کربلا

هر کس به عشق هیئت تو کرده خدمتی

من نوکرم به خدمت ارباب دلخوشم

نوکر نبوده ای که بدانی چه می کشم

هر کس به عشق هیئت تو کرده خدمتی

من کفش جفت می کنم و مست و سرخوشم

شاعر : عباس احمدی 

 

+گـفت کارت چیست گفتم چند سالی می‌شود
 کفش‌های گریه کن‌ها را مرتب می‌کنم  

+دیدم به درب مجلستان قلدر محل / کفشان نوکران تو را جفت می کند 

تحویل سال سوختگان از محرم است ...

 

صدای گریه تان پیر کرده عالم را
بیا که با تو بپوشم لباس ماتم را 

هزار شکر نمردم که باز میبینم
کتیبه های عزا ؛ مشکی محرّم را

شاعر : علی ناظمی

 : عنوان +

یک سال می شود که دلم خاک خورده است
تحویل ســـال سوختـــگان از مـــحرم اســــــت 

قطار منتظر هیچ کس نمی ماند.....

قطار می رود
تو می روی
تمام ایستگاه می رود
و من چقدر ساده ام
که سالهای سال
در انتظار تو
کنار این قطار رفته ایستاده ام
و همچنان
به نرده های ایستگاه رفته
تکیه داده ام!

            شاعر : قیصر امین پور 

 

+ عنوان  از فاضل نظری: 

من و تو در سفر عشق دیر فهمیدیم

قطار منتظر هیچ کس نمی ماند.

ربنا!  خدای کعبه! آتنا شکیب!

     داده بودم برات بنويسند ، روي يك پرچم بلندِ سه رنگ 
   پدرم حجُ و سعي تو مقبول  ، وٓ كنارش دوبيت شعر قشنگ

    چقدر نقشه بود توي سرم  ، مثلاً نقل وقت آمدنت
 گوسفندي برات سر ببريم ، يك عرق چين به رنگ پيروهنت

********

 چِقٓدٓر زود دير شد بابا ، خستگي مانده است تويِ تنم
از سفر قبل امدن بايد ، ريسه ها را يكي يكي بِكَنَم

راستي گوييا اجل نگُذاشت ، سر خود را كچل كني بزني
گفته بودي بگويمت حاجي ، حاج باباي مهربان مني

 شاعر : سید امیر حسین میر حسینی 

+ تصویر از جلال عطا زاده

+ کامل شعر این زیبا را می توانید در ادامه مطلب بخوانید 

+عذرا رشید نژاد : ننگ بر جماعت فریب

                                       میزبان نانجیب...

                                                       ربنا! خدای کعبه! آتنا شکیب!  

+ چه تلخ که رفتن تان به پای خود و برگشتن تان با لباس سپید احرام بود .. حجتان مقبول و سعی تان مشکور ..

ادامه نوشته

یا علی، نگین انگشتری ام خاتم دستان تو باد

مهری از مهر علی کنده به یاقوت دلم 

از ازل تا به ابد شکر کنم بر حکاک

شاعر : پرتو همدانی  

+ عید ولایت بر تمامی مسلمانان و محبان امیر مومنان مبارک ..ایام به کام

+ عنوان : یا علی.... نگین انگشتری ام خاتم دستان تو باد... 

                                               عشق آن باشد که دهی از کرم نگین را

 

بوی چیدن از دست باد می آید ..

پاییز شد که خاطره ها دوره ام کنند 

فصل خزان ، محاکمه ی دوره گرد هاست 

شاعر : فرامرز عرب عامری

+ عنوان از : سهراب سپهری  

صندلی بگذار و بنشین روبرویم، وقت نیست

             چشمــی بــه تخــت و بخــت نــدارم! مــرا بــس است
                                                 یــک صنــدلــی بــرای نشستــن، کنــار تــو
...

شاعر: حسین منزوی 

+عنوان  از محمد حسین ملکیان:
   صندلی بگذار و بنشین روبرویم، وقت نیست / حرف ها داریــــم، صدها راز مبهــــم، بیشتر

+ عکس را همین امسال، در زیباکنار گرفتم.

دختر همیشه بهترین نقاش دنیاست/ وقتی که آثارش همیشه دل نگاری است

دختر که باشی گیسوانت رودِ جاریست
قلب درون سینه‎ات هم یک قناریست

دختر که باشی دست تو یعنی نوازش
دختر که باشی شانه هایت استواریست

دختر که باشی گاه می‎خندی و گاهی
آب و هوای چشمهات ابری بهاریست

دختر پر از شور است، شیرین است دختر
دختر همیشه آن کسی که دوست داریست

 

+شاعر : شعری از دختران گروه انارستان

+روز همه ی گل دختران ایرانی مبارک :)

+برای خواندن باقی این شعر بلند و اطلاع از نام شاعره های عزیز ، به ادامه مطلب مراجعه کنید 

ادامه نوشته

بعد تو آرامشم سجاده و تسبیح بود


شب های دلتنگی؛ "نظامی" در کنارم بود
با ضربه های تیشه ی فرهاد، دل کندم

سجاده وا کردم، دعا کردم، صفا کردم
گفتم: خدایا! هرچه باداباد! دل کندم

شاعر: زهرا بشری موحد 

+ عنوان: 

 من نه اهل دود و سیگارم، نه اهل اعتیاد/ بعد تو آرامشم؛ سجاده و تسبیح بود (علی سلطانی وش)

+ ادامه مطلب و باقی این شعر زیبا را هم اگر دوست داشتید بخوانید  

ادامه نوشته

جایی که افتادم به پای تو... زیباترین جایِ نمازم بود

هي عهد بستي و شکستي و نشستي و

 زانو زدي با شرم گفتي داستانت را ... سر روي مُهر مِهر او بگذار! مي بيني!

سجاده ات حل مي کند در خود جهانت را

شاعر : زهرا بشری موحد 

+  یَا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ خَاضِعٌ لَه ... ای که هر چیز در برابرش سر تعظیم فرود آورد...

    پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: نزديكترين حالِ بنده به خدا، حالى است كه در سجده است.

+ عکس از اینجا

+ عنوان از روزبه بمانی 

صبر است دوای من و دردا كه مرا نيست

  

         تفال زدم نیمه شب به قرآن 

                                      کتابی که از وحی شیرازه دارد 

                                                                    برای دلـــــم آیه صبر آمد 

                                                                                       ولی نازنین صبر اندازه دارد                                  

+ عنوان: سلمان ساوجی

در چشمانت جنگجوی مغول کمین کرده ....

باز هم کشته و بازنــده ی این جنگ منم
که تو با لشکر چشمانت و ... من یک نفرم !
 
 
 
شاعر : محسن نظری 
+ عنوان : جلیل صفر بیگی 
+ ادامه این شعر را حتما بخوانید.. فوق العاده ست 
+عنوان : در چشمانت جنگجوی مغول کمین کرده .. جرات نمی کنم دوستت نداشته باشم ! 
 
ادامه نوشته