تار تنیده...
ان اوهن البيوت لبيت العنکبوت |

من بودم
آنكه
تار میتنید.
دلم از شوق پریدن میتپید
و
چشمانم
كمكم
در زیر پرده سپید
خاك میشد.
بهار كه آمد،
پیلهای
بودم
كه پروانه نشد.
+ نوشته شده در سه شنبه نوزدهم مهر ۱۳۹۰ ساعت 21:10 توسط ایو
|