وعده ای داده ای و راهی دریا شده ای

دلی به وسعت پهنای عرش بالا داشت

لبی به وسعت مهریه­ های زهرا داشت 

کنار علقمه در سجده گاه چشمانش

نداشت هیچ کسی را فقط خدا را داشت

اگر چه قطره آبی میان مشک نبود

ولی کرانه­ ی چشمش هزار دریا داشت 

هدر نرفت ز پرتاب چله ها، تیری

امیر علقمه از بس که قدّ و بالا داشت

شاعر : علی اکبر لطفیان

تصویر : نقاشی استاد حسن روح الامینی

عنوان: وعده ای داده ای و راهی دریا شده ای
         خوش به حال لب اصغر که تو سقا شده‏ اى
          آب از هیبت عباسى تو می‏لرزد
          بى عصا آمده‏ ای حضرت موسى شده‏ اى ( علی اکبر لطیفیان)

باید انگار تو را بین عبایم ببرم ...

ای پاره پاره تن ز دل پاره پاره ام
گفتم بغل کنم بدنت را نمی شود

باید کفن به وسعت یک دشت آورم
در یک کفن که پیکر تو جا نمی شود

شاعر : حسن لطفی 

+ عنوان : 

باید انگار تو را بین عبایم ببرم 

تا که شش گوشه شود با تو ضریحم .. پسرم .. حمیدرضا برقعی

به توبه می شود از نار هم به نور رسید

از دور تو را دیده، پسندیده امیر
ساعاتِ خطیری شده ساعات اخیر

دل دل نکن اینقدر، زمان کوتاه است
ای حرّ دلم! سریع تصمیم بگیر …

 

شاعر : زهرا بشری موحد 

+ عنوان : 

به عبد رو سیه اثبات کرد حرِّ شهید
به توبه می شود از نار هم به نور رسید

+و حُر به مرحله جویان توبه ثابت کرد / نجات ، جز ادب و چشم تر نمی خواهد ( محمد علی رضا پور )

چکمه از شرمندگی گردن گذاشت /بر لبش ذکر شها التوبه داشت

إنی أعوذ بالحرم ...  شاه کربلا  ..

قسم به معنی لایمکن الفرار از عشـ♥ـق

که پر شده است جهان ، از حسین سر تا سر 

شاعر : سید حمیدرضا برقعی

+ عنوان :

از فتنه ها و وسوسه های زیاد شهر  / انی اعوذ بالحرم ... شاه کربلا

هر کس به عشق هیئت تو کرده خدمتی

من نوکرم به خدمت ارباب دلخوشم

نوکر نبوده ای که بدانی چه می کشم

هر کس به عشق هیئت تو کرده خدمتی

من کفش جفت می کنم و مست و سرخوشم

شاعر : عباس احمدی 

 

+گـفت کارت چیست گفتم چند سالی می‌شود
 کفش‌های گریه کن‌ها را مرتب می‌کنم  

+دیدم به درب مجلستان قلدر محل / کفشان نوکران تو را جفت می کند 

تحویل سال سوختگان از محرم است ...

 

صدای گریه تان پیر کرده عالم را
بیا که با تو بپوشم لباس ماتم را 

هزار شکر نمردم که باز میبینم
کتیبه های عزا ؛ مشکی محرّم را

شاعر : علی ناظمی

 : عنوان +

یک سال می شود که دلم خاک خورده است
تحویل ســـال سوختـــگان از مـــحرم اســــــت 

هیچ کس در هیچ جای این جهان آزاد نیست!

بدهکار هیچکس نیستم

جز همین ماه

که از پشت میله ها می گذرد

که می توانست

از اینجا نگذرد و

جایی دیگر

مثلا در وسط دریایی خیال انگیز

بچسبد به شیشه کابین یک تاجر پولدار

بدهکار هیچکس نیستم

جز همین ماه

که تو را به یادم می آورد...

رسول یونان

* شعر عنوان از اصغر عظیمی مهر:

بستگی دارد که از "زندان" چه تعریفی کنیم / هیچکس در هیچ جای این جهان آزاد نیست!

* عکس: "ماه من" اثر هنرمند روسی "لئونید تیشکوف"

قطار منتظر هیچ کس نمی ماند.....

قطار می رود
تو می روی
تمام ایستگاه می رود
و من چقدر ساده ام
که سالهای سال
در انتظار تو
کنار این قطار رفته ایستاده ام
و همچنان
به نرده های ایستگاه رفته
تکیه داده ام!

            شاعر : قیصر امین پور 

 

+ عنوان  از فاضل نظری: 

من و تو در سفر عشق دیر فهمیدیم

قطار منتظر هیچ کس نمی ماند.

با یافتن چشم تو آرام گرفتم!

به موهایت سنجاق بزن

باد

تحمل این همه پریشانی را ندارد

من به باد سوء ظن دارم

به تو که می رسد

نسیم می شود...

 

* فکر میکنم شعر از آقای "کیوان مهرگان" باشه.

من  و یار و دل دیوانه، بساطی داشتیم..

هیچ حواسم نبود

دو فنجان ریختم...

آلیستر دانیل

* یک داستان شش کلمه ای به نام "اندوه" که بهترین داستان خیلی کوتاه جهان شده است.

ربنا!  خدای کعبه! آتنا شکیب!

     داده بودم برات بنويسند ، روي يك پرچم بلندِ سه رنگ 
   پدرم حجُ و سعي تو مقبول  ، وٓ كنارش دوبيت شعر قشنگ

    چقدر نقشه بود توي سرم  ، مثلاً نقل وقت آمدنت
 گوسفندي برات سر ببريم ، يك عرق چين به رنگ پيروهنت

********

 چِقٓدٓر زود دير شد بابا ، خستگي مانده است تويِ تنم
از سفر قبل امدن بايد ، ريسه ها را يكي يكي بِكَنَم

راستي گوييا اجل نگُذاشت ، سر خود را كچل كني بزني
گفته بودي بگويمت حاجي ، حاج باباي مهربان مني

 شاعر : سید امیر حسین میر حسینی 

+ تصویر از جلال عطا زاده

+ کامل شعر این زیبا را می توانید در ادامه مطلب بخوانید 

+عذرا رشید نژاد : ننگ بر جماعت فریب

                                       میزبان نانجیب...

                                                       ربنا! خدای کعبه! آتنا شکیب!  

+ چه تلخ که رفتن تان به پای خود و برگشتن تان با لباس سپید احرام بود .. حجتان مقبول و سعی تان مشکور ..

ادامه نوشته

بی پَروا خیال بافی خواهم کرد!

هر روز موهایت را می بافم

دوست دارم این خیال بافی ها را...

ناشناس

یا علی، نگین انگشتری ام خاتم دستان تو باد

مهری از مهر علی کنده به یاقوت دلم 

از ازل تا به ابد شکر کنم بر حکاک

شاعر : پرتو همدانی  

+ عید ولایت بر تمامی مسلمانان و محبان امیر مومنان مبارک ..ایام به کام

+ عنوان : یا علی.... نگین انگشتری ام خاتم دستان تو باد... 

                                               عشق آن باشد که دهی از کرم نگین را

 

به لطف این که تو هستی امام ِ هادی ما...همیشه نورِ هدایت، چراغ محفل ما

بخوان زیارت پر محتوای جامعه را

بخوان که خوب بفهمم بهای جامعه را

 

بخوان که روح بگیرد ولی شناسی مان

بخوان و شرح بده آیه آیه جامعه را

 

نگاهِ روشن تو ای «مَعادِنُ الرَّحمَة»

بنا نهاده در عالم بنای جامعه را

 

میانِ عرش و زمین، در تمامی ملکوت

ببین تجلّیِ بی انتهای جامعه را

 

بگیر دست مرا، «عادَتُکُمُ الاِحسان»

ببار بر دل من روشنای جامعه را...

 

برگى از زیارت جامعه كبیره

 یوسف رحیمی

* برای نیمه ذیحجه؛ ولادت حضرت هادی علیه السلام

* كامل شعر را در ادامه مطلب بخوانید حتماً

* این پست و این یادداشت را هم ببینید.

ادامه نوشته

بوی چیدن از دست باد می آید ..

پاییز شد که خاطره ها دوره ام کنند 

فصل خزان ، محاکمه ی دوره گرد هاست 

شاعر : فرامرز عرب عامری

+ عنوان از : سهراب سپهری