سکوت ِ دندان شکن
چند پسته ی لال مانده است
آنها که لب گشودند، خورده شدند!
آنها که لال مانده اند، می شکنند.
دندانساز راست میگفت:
پسته ی لال، سکوتش؛ دندان شکن است!
اکبر اکسیر
عکس از اینستاگرام اردیبهشت
اکبر اکسیر
عکس از اینستاگرام اردیبهشت
گرفته ام به روی دست کاسه ی چه کنم
و مانده ام که بگویم خدیجه یا زهراست؟
خدا کند که بفهمیم کیست این بانو
شناخت هر که مقامش از اولیاء خداست
نوشته اند که خیلی به مادرش رفته
نوشته اند که خیلی فدائی مولاست
نوشته اند که یک عمر، اهل ِ نافله بود
مراد و پیر تمام نماز شب خوان هاست
نوشته اند از آن دم که چشم خود وا کرد
اسیر و عاشق و حیران سیدالشهداست...
محمدحسین رحیمیان
* کامل شعر را اینجا بخوانید، این بیتش هم دوست داشتم:
همان کسی که همیشه حکایت ِ صبرش .... صبور کرد دل ِ مادر ِ شهیدان را...
* این عکس هم دوست داشتم.
* برای نیمه ی رجب، وفات بانو... نمیشود که ساده گذشت.... دلم نمیرود.
در عجــــبم
از سیب خوردنمان که
از آن فقط "چوبش" باقی می ماند...
مگـــــــــر این همه چوب که خوردیم
از یک سیــــــــب ... شروع نشد؟!
ناشناس
میان بزم خراباتیان قراری نیست
به باده نوش که برهان عقل کاری نیست
تمام دلخوشی ما محبت علی است
ز هیچکس به جز آقا امیدِ یاری نیست
قبولی همه اعمال با ولای علیست
به هرچه طاعت ِ بی حـُبّش اعتباری نیست
حرام باشد اگر رو به غیر او بزنیم
کریمتر ز علی هیچ سفره داری نیست...
مقابل حرمش آسمان کند تعظیم
به جز مقابل او جای خاکساری نیست...
قاسم نعمتی
کامل شعر از اینجا
عنوان از سیدحمیدرضا برقعی
این عکس هم خیلی خووب
در پيری از هزار جوان زنده دل تريم
صـد نو بهـار رشک بـرد بر خزان مـا
شاعر: نظیر نیشابوری
+ کامل عنوان :
من به پیری هم جوانی می کنم.. عشق ها با زندگانی می کنم
دم غنیمت دانم ای پیری برو .. تا نفس دارم جوانی می کنم (مهدی سهیلی)
+ پیرم و عشق تو ای تازه بهار است مرا ... اول حسن تو و آخر کار است مرا (اهلی شیرازی)
+ قدح پر کن که من در دولت عشق ... جوان بخت جــوانم، گرچـه پیــرم (حافظ)
+ گرچه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم گیر... تا سحرگه ز کنار تو جوان برخیزم (حافظ)
+ هر چند پير و خسته دل و ناتوان شدم ... هرگه که ياد روي تو كردم جوان شدم (حافظ)
و حال ِ من
شبیه ِ آن پنجره ی گرفتار در آجر و سیمان است
که با قاب ِ آهنی
دلی از شیشه دارد... !
به انتظار ِ سنگی نشسته ام که وجودم را
هزار تکه کند تا رها شوم...
تا آزاد شوم...
بریزم...
*پ.ن: چه کرده ای با من؟ هیچ میدانی...؟!
طعم ِ غریبی ست زیر ِ دندانهای ِ باران ...!
بوی ِ پائیز و
شیرینی ِ اردیبهشت ...!
پدرت شاه خراسان و خودت گنج مقامی
پدرت حضرت خورشید و خودت گنج تمامی
غنچه ای نیست که عطر نفست را نشناسد
تو که ذکر صلواتی و درودی و سلامی...
* انتخاب و همراهی از اینجا، شاعر را نمیشناسم و نمیدانم مداحی هم دارد یا نه؟
عادت کرده ام
به طعم قهوه
به آدمهای پشت پنجره ی کافه...
دستهایی که می روند
آدمهایی که نمی مانند...
به تو
که روبرویم نشسته ای
قهوه ات را به هم می زنی
می نوشی
می روی...
.
یکی
به آدمهای پشت پنجره ی کافه
اضافه می شود...
مرضیه احرامی
عکس از اینستاگرام arez00t
نخواهم شد پر و بال کسی که...
نمی گریـم بر احوال کسی که...
اگر گنجشک من باشی، از امشب
نمی گردم به دنبال کسی که...
سیدحبیب نظاری
عکس از اینجا