چه بى رحمانه مى چينى...‏

از تو جدا شدم
چون سيبى از درخت
درد كنده شدن با من است
اندوه پاره پاره شدن...‏

چيدن سيب

شمس لنگرودی
از مجموعه "لب خوانى هاى قزل آلاى من"‏

وزش تو


بیایی و بارانی شود خانه از وزش تو

بیایی و خانه توفانی شود از تپش من

بیایی و مرز فصل ها بشکند وچار فصل یگانه شود

در یک تبسم دندان نما و یک کرشمه گیسویت

منوچهرآتشی

سفر...

 

پیچ‌های این مسیر

تلاشِ ریل‌هایی‌ست

که امیدِ به‌هم‌رسیدنشان

بارها

از تقدیر فاصله‌های چهار فوت و پنج ممیز هشت‌دهم اینچی*

شکست خورده‌است...

 

*فاصله‌ی استاندارد ریل‌های قطار


شعر و تصویر از بن نار

برگرد به من، بگرد...‏

برگرد
به برگشتن
از فاصله، دورم کن...‏


از فاصله دورم کن

ایرج جنتی عطایی


* توصیه میکنم کامل شعر را در ادامه مطلب بخوانید حتما، یا از اینجا بشنوید.


** يك شعرى هم هست، خيلى خوبه، دوستش دارم.... تصوير، كمى من رو يادش انداخت:
                                                                                                     
جدا مشو كه مرا طاقت جدايى نيست...

ادامه نوشته

او مسير مخفی یادها را می ‌دانست....

http://raze-sarbaste.persiangig.com/new_pic/hands.gif


رفتن هم حرف عجیبی ‌است شبیه اشتباه آمدن!
گفت بر مي گردم،
و رفت،
و همه‌ ی پل ‌های پشت سرش را ويران کرد.
همه می ‌دانستند ديگر باز نمی ‌گردد،
اما بازگشت
بی هيچ پلی در راه،
او مسير مخفی یادها را می ‌دانست....


سید علی صالحی


کامل اشعار در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

قفل

  تو نیستی و درها دیوارند                                                            

         صدایت باید در خانه مانده باشد           

         صدایت را می‌زنم به دیوار، برمی‌خورد، می‌پیچد

    می‌بینم صدای خودم است

    کجایی با تمام موهات روبه‌روی پنجره بایستی باد مو شکافی کند؟

    عکسی که در حافظیه انداخته‌ای را بر داشتم

    خندیده‌ای که عکس خنده‌دار باشد

    موهات هنوز فرق داشتند با خودت

    وقتی نیستی باد چگونه شب را از صورت صبح کنار بزند؟

    انگشت‌هات را برده‌ای که موهات را نریزند توی صورتت

    پنجره‌ را وا نکنند هوایی عوض کند

    دست‌هات را برده‌ای برایم چای نریزند

    وقتی نیستی تمام اتاق‌های جهان خانه‌خالی‌اند

    تو نیستی جهان اتاق مخروبه‌ایست

    و دیوارهاش پر از فراموشند.


«محمد کاظم حسینی»

چگونه گرم شود اندرون يخ كرده؟

هی من ببافم... هی تو بشكاف
هی من خیال ببافم وُ هی تو همۀ این خیال های خوش را بشكاف
اصلاً حواس ت هست به زمستانِ سختِ پیشِ رو؟
چگونه یخ نكنم؟
                 بی خیال... بی رؤیا... بی تو....


بافتن
دلنوشته ها
(نجوا رستگار)

* عنوان با توجه به مصرع: چگونه شاد شود اندرون غمگينم؟
ضمن اينكه
ميتونه
اينم به جاى عنوان باشه: شالِ خيال...‏
یا حتی این تیکه از مژگان عباسلو: کولی امروز توی دستم خوند:/ یه زمستون سخت در راهه...

+ دلنوشته برگرفته از مطلبی بود که زمانی، خونده بودمش و گوشه ذهنم مونده بود. امروز دیدم ش اینجا.

در انتهای شاخسار طولانی پیچ پیچ جوانه می زند

در انتــهای شــاخــه،

شكــوفــه،

انكــار انتهــاســت . . .

«یدالله رویایی»

*عنوان قسمتی از شعر احمد شاملو

*عکس را در روستای پدری، جاسب، گرفته ام

دختر شیرین زبان من...

http://raze-sarbaste.persiangig.com/new_pic/418624_10151239821959775_1642014541_n.jpg

در شهر زشت ما
 اینجا که فکر کوته و دیواره بلند
افکنده سایه بر سر و بر سرنوشت ما
 من سالهای سال
در حسرت شنیدن یک نغمه نشاط
در آرزوی دیدن یک شاخسار سبز
 یک چشمه یک درخت
یک باغ پر شکوفه یک آسمان صاف
در دود و خاک و آجر و آهن دویده ام

تنها نه من که دختر شیرین زبان من
از من حکایت گل و صحرا شنیده است
پرواز شاد چلچله ها را ندیده است
خود گرچه چون پرستو پرواز کرده است
اما از این اتاق به ایوان پریده است ...


فریدون مشیری

زیر چتر...

http://raze-sarbaste.persiangig.com/new_pic/77079_315934901855710_156730102_n.jpg

نازی : اون کسی که چتر رو ساخت عاشق بود؟
من : نه عزیز دل من ‚ آدم بود


گفتگوی من ونازی زیر چتر

- حسین پناهی -

کامل اشعار در ادامه مطلب

ادامه نوشته

دلتنگ آن زمینم که سجده بر آن، غم از دل می برد

دل است دیگر...
گاهی هوس میکند...
.
مدینه باشد و خودش
گنبد خضرا باشد و خودش
بقیع باشد و خودش
پنجره های بقیع باشد و خودش
باب جبرئیل باشد و خودش
دل بدهد... سعی بین این دو کند
گاهی نگاه به این سو و گاهی نگاه به آن سو
گاهی حواس ش پرتِ گنبد خضرا شود
گاهی با کبوترهای بقیع پر بکشد...
.
دل است دیگر...هوایی میشود گاهی...

حرم رسول الله

دلنوشته ها
(نجوا رستگار)

اینجا یا اینجا را هم ببینید.

آخر یه روز شیعه برات، حرم میسازه ....حرم برای تو شه کَرَم میسازه...‏

یه مدینه، یه بقیع ئه، یه امامی كه حرم نداره
سینه ‌زن ها، كسی نیست تا روی قبرش یه دونه شمع بذاره
دل بی‌تاب دیگه شد آب،كه تو آفتاب نه یه سایبونی داره
نه یه خادم، نه یه زائر، نه كنارش یه روضه خونی داره
امون ای دل ...امون ای دل.... امون ای دل... امون از این زمونه...

بقیع

ت.ن: عنوان و متنِ پست، هردو برگرفته از دو مداحی ست... (اين براى متن)
برای تسلیت شهادت امام حسن علیه السلام...

اولین

نمی دانم چه شد
نمی دانم

تو نخواستی مرا
یا من فراموش کردم

اما
طوفان که آمد
اولین امیدم بودی

بی پروا...


بر عندلیب عاشق گر بشکنی قفس را

از ذوق اندرونش پروای در نباشد


http://raze-sarbaste.persiangig.com/new_pic/578029_556573977704168_1192073591_n.jpg

سعدي

من چهره‌ات را بی‌شکر می‌پسندم

بگذار برایت چای بیاورم، راستی گفتم که دوستت دارم؟

گفتم که از آمدنت چقدر خوشحالم؟

حضورت شادی‌بخش است مثل حضور شعر

«نزار قبانی»

*متن کامل شعر در ادامه مطلب

ادامه نوشته

تهرانِ من

تهران را دوست دارم
بس که شبیه من است
پرهیاهو، آلوده، دوست نداشتنی!
پر رفت و آمد و سرآخر؛ تنها!
تهران را دوست دارم

بس که شبیه من است

تهران، شهر من است!‏


دلنوشته ها

(نجوا رستگار)
* امسال، به خاطر آلودگى هوا، چندبار تهران تعطيل شد! و بهانه این نوشتن!
* يك توضيح نسبتاً مفصلى ميگذارم در ادامه مطلب. دلتان خواست، بخوانيد.

* این یادداشت در لینک زن
ادامه نوشته

دور می شوم، دور

قایقت می شوم؛

بادبانم باش

بگذار هرچه حرفْ پشت‌مان می‌زنند مردم؛

باد هوا شود،

دورترمان کند!

«رضا کاظمی»

کار ِماست عاشقانه زیستن

کار ِ رود رفتن است
کار ِباد، آمدن
کار ِعشق، بردن است
کار ِدل، باختن ...

کار ِمرگ هر چه هست
کار ِماست
  عاشقانه زیستن.

مژگان عباسلو


چقدر نیستی

چقدر نیستی و تمام لحظه‌های پس از تو

مثل ثانیه‌های کُند پرترافیک

مثل انتظار چراغ‌های همیشه قرمز

مثل راه‌های بی‌پایان است

شاعر؟

* شعر کامل در ادامه مطلب

ادامه نوشته

اگر که ماهی کوچک

در برکه‌ات بمانْ ماهی کوچک! 

دریا بزرگ است برای تو

«رضا کاظمی»

بی راهه...


چه اوقات سختی که بر من گذشت!
گواهِ دلِ ریشِ من، ماه بود!
دمی شک نکردیم به شاه‌راه‌ها ،
دریغا که بی‌راهه‌ها راه بود!



 حسین پناهی
«بی‌راهه‌ها» از کتاب «به وقت گرینویچ»

سرگذشتی ندارم

آن‌چه بر جا نهاده ام

نمی‌بینی

آهی             

کنار پنجره‌ای.



«سیروس نوذری»

دلتنگی ماهی کوچکی ست...

دلتنگی

رودی نیست که به دریا بریزد!

 

دلتنگی

ماهی کوچکی ست

که برکه اش را

از چهار طرف

سنگچین کرده باشند...

 

"علی شفاعت پناهی"


به تیغم گر کُشد، دستش نگیرم* ‏

مثل قالی نیمه تمام
به دارم کشیده ای
یا ببافم، یا بشکافم
اول و آخر که به پای تو می‏‏افتم

دار قالى

علیرضا حاجی بابایی

* عنوان از حافظ

** مشخص ه که انتخاب از خود شاعر؟ خیلی هم عاالی ه... حیفم آمد نیاورم اینجا... بس که حرف شعر و اشارات و دقتش، به علاوه تصویر، همه خووب بودن

بیا و در بگشا...‏

بیا
بیا بگشای در
بگشای
دلتنگم
...

در قدیمی

تار امید

زندگی ام به تاری بند است
نچینی اش...

زندگی
دلنوشته ها(نجوا رستگار)


*
و اگر امید نبود، چه بود؟
اینکه بعد از حالت حسرت هم امیدوارت میکند که بنده را رها نمیکند، این خیلی خووب است.... چه بخواهم بیشتر از این؟

هر گز نخواستم که بدانم چه می شوم..


مپرس
هرگز نخواستم که بدانم
هرگز نخواستم که بدانم چه می شوم
یک ذره
یک غبار
خاکستری رها شده در پهنه جهان
در سینه زمین یا اوج کهکشان
یا هیچ ! هیچ مطلق ! هر گز نخواستم که بدانم چه می شوم


http://raze-sarbaste.persiangig.com/new_pic/407182_312593408846938_1498372449_n.jpg



فریدون مشیری


کامل اشعار در ادامه مطلب

ادامه نوشته

شکستن خویش

http://raze-sarbaste.persiangig.com/new_pic/67808_403325223071536_1940945428_n.jpg

گر پروانه از اشتیاق عجیب رهایی نبود
 چطور می توانست
 در وهم خاموش پیله
از عطر نور و نماز نرگس باخبر شود ؟

 من این راز به هر کس مگوی معمولی را
 از اصرار اینه بر شکستن خویش آموخته ام
که عشق مکافات زنانه ترین رویاهای آدمی ست ...


ترا ز کنگره عرش می زنند صفیر

نه آوازی
نه پروازی
بر میله های قفس نشسته اند
و فال می گیرند
پرنده ها :

"ترا ز کنگره عرش می زنند صفیر"

«علی داوودی»    

باور کن این همه خواستن غمگین است

دوست‌ات دارم

و همین غمگین‌ترم می‌کند...

وقتی که نمی‌توانم چهارفصل جهان را

بر شانه‌های تو آواز بخوانم

وقتی که بادی

برگ‌های‌ات را از من می‌گیرد...

 

درخت بالابلند من!

باور کن این همه خواستن غمگین است

برای پرنده‌ای که از کوچی به کوچ دیگر پرواز می‌کند...

 

"مریم ملک‌دار"


صدای دورترین سرودهای جهان می اید..

به من نگاه کن
درست به چشم هایم
می دانم که تازه از زیر چتر برگشته ای
می دانم که وقت نمی کنی دلت برایم تنگ شود
ولی من از دلتنگی تمام وقت ها برگشته ام

http://raze-sarbaste.persiangig.com/new_pic/28048_354831567948635_1884015765_n.jpg

برادران بارانی ام
که زیر چتر
خواهران برفی ام
که بی چتر
دارم به شهر شما دست می کشم
 دارد از وقت هایی که ندارید
صدای دورترین سرودهای جهان می اید


هیوا مسیح


کامل اشعار در ادامه مطلب

ادامه نوشته

فال قهوه

http://eve1987.persiangig.com/image/j98_cup_of_coffee.jpg/thumb

پی اسم تو میگشتم، ته یه فنجون خالی
دنبال یه طرح تازه، یه تبسم خیالی

فنجون های لب پریده، قهوه های نیمه خورده
من و عشقی که واسه همیشه مرده
دل به عشق تو سپرده

فال تو رنگ فریب و گریه های عاشقونه ست
فال من طنین آخرین ترانه ست

رنگ قهوه ای چشمات رنگه خوابه
که تا شهر بینهایت منو برده
اونجا که آخر عشقه؛ اونجا که مرز سرابه

نیلوفر لاری پور

چند گویم من از جدایی ها ...!

http://raze-sarbaste.persiangig.com/new_pic/67716_544593198904076_827566953_n.jpg

هان چه حاصل از آشنایی ها؟!
گر پس از آن بود جدایی ها

من و با تو، چه مهربانی ها
تو و بامن، چه بی وفایی ها

من و از عشق راز پوشیدن
تو و با عشوه خودنمایی ها

در دل سرد سنگ تو نگرفت
 آتش این سخن سرایی ها
حمید مصدق
کامل اشعار در ادامه مطلب

ادامه نوشته

شالِ دلی

می بافم برایت..

شالی از جنس دل..

نگاه ها چه ظالمانه جای کلمات را گرفته اند


نگاه ها چه ظالمانه جای کلمات را گرفته اندسکوت چه قدر جای صدا را
هنوز نگفته ام دوستت دارم
نگاهم اما به عربده گفت
عربده ای که نرگس حافظ
راپژمرده کرد
هنوز نگفته ای دوستت دارم
سکوتت اما بارانی شد
و دل صنوبری خشکم را خرم کرد
در این تابوت آرواره ، سروی به شکل دل آدمی بود
سروی مرده در خشکسال مهر
از مژگان می ترایی تو آفتابی جاری شد
مرده بیدارشد و تابوت را شکست
و شلنگ انداز خیابان ها را
باغ سرو کرد
سکوت چه قدر جای صداها را می گیرد هنوز
نگاه چه ظالمانه جای کلمه ها را
این تقدیر دیدار بی گاه ما نیست
از تمامی تاریخ بپرس
منوچهرآتشی