تنهايي ِسپيد ...


در چشم ِ من ،

 هميشه زمستان است..



گلسرخي

زمزمه ی پنجره ها..

شب سرودش را خواند

نوبت ِ پنجره هاست..


سهراب

خالي.


دلم پُر است از آهنگ ِ كافه ي غمگين

نصيبم از تو فقط يك ترانه ي خالي است


بياوريد كه قليان ِ رنج را بكشم

جهان بدون ِ تو يك قهوه‌خانه ي خالي است



آرش پورعليزاده

بهتر! نبودی...



والله كه بي تو شهر، خود را حبس ميكرد
بهتر! نبودی بغضِ طهران را ببینی

تهران مان، طهران نشد
بهتر! نبودی

این راهزن،
این راه بندان را ببینی


-سید احمد حسینی

ببار ای باروون..ببار....


بر اين باغ ترك‌خورده
براين پاييز طولاني
رسول ِتازه ای بفرست 
با اعجاز ِبارانی...

 


مصطفی حسن زاده 

مي‌روي....


تو براي هميشه مي روي
ومن چه قدر كار روي سرم ريخته 
خاطرات زيادي براي فراموش كردن دارم...


مهدی شایان

وه كه جدا نميشود ، فكر ِ تو از خيال ِ من...


با این‌همه
در من زنی‌ست
که دوست‌ات می‌دارد..

..مریم ملک‌دار..

پرواز.....


دلم گرفته نه از تو ، كه از تمام ِ زمين
كسي نبود دلم را به آسمان ببرد؟


آرش شفاعی





گفتي كه رفته رفته چو عمر آيمت به سر
عمرم ز دیر آمدنت،
 رفته رفته 

ر ف ت...



محتشم كاشاني




وحدتِ دل‌ها...

خود به جهان در مرا ، يك دلكي بود و بس
ما همه چون  یک دلیم، قصد ِشبیخون چراست؟




نظامی






وحدتِ دل‌ها...

خود به جهان در مرا ، يك دلكي بود و بس
ما همه چون  یک دلیم، قصد ِشبیخون چراست؟




نظامی






بي سامان.....


  

ديگر به كجا مي روي اي طالب ِ آرام ؟

 گردون، تپش‌آباد و      

زمين زلزله دارد    
 .  

بي‌دل دهلوي



نگاهت مي‌برد مرا از خود...

غريق ِ بحر ِ مودت،

ملامتش مكنيد..


جناب ِ سعدي 


نيامدي....



باز اي سپيده ي شبِ  هجران،

 نيامدي..

..

صبرم نديده اي كه چه زورق ِ شكسته اي‌ست؟

..

اي تخته ام سپرده به طوفان ،

 نيامدي..



شهريار





باز طوفان گرفت ابراهيم ....

خراب‌تر ز دل ِ من 

غم ِ تو ، جاي نيافت؟


حافظ


خبر تازه ای نیست
مادرم شاعر غمگینی بود
مرا که از شیر گرفت
به شعر سپرد
حسن اسماعیل زاده



عشق تو 
کبوتری سبز است 
کبوتری غریب و سبز 

نزار القبانی

.....

هجومِ ِ درد،
پیچیده ست هستی تا عدم
تو هم گر گوش داری ناله ای خواهی شنید


بی‌دل

ساعت‌های ِ بارانیِ خیابانی که با هم قدم نزدیم...


سیدمحمد مرکبیان

سالهای جنگ...

عشق تو
عبور ماه است از خیابان
در شب حکومت نظامی...


جواد گنجعلی

شرحه شرحه...


ما آب را 

براي گريستن 

نوشيده ايم...


عليرضا روشن

......


نبــاید هیــچ مــی‌گفـتم نباید هیــچ مــی‌پرسیــد
خودش از گریه‌ام فهمید مدت‌هاست...مدت‌هاست...


فاضل نظری

غرقه

در محیطی بیکران افتاده ایم
نیست ما را ابتدا و انتها

شاه نعمت‌الله ولی

شيره ی حيات...


من فکر می‌کنم
که پشت همه‌ی تاریکی‌ها
شفافیّت شیری رنگ حیات است  

این راز را
از حفره‌ی ماه
و روزنه‌های ستارگان دریافته‌ام.  


شمس لنگرودی

اين سوز نهفتن تا كی؟

برقی از منزل ليلی بدرخشيد
 وه كه با خرمن ِ مجنون ِ دل افگار چه كرد..


حافظ




نه !

هرگز شب را باور نكردم

چرا كه در فراسوي دهليزش 

به اميد دريچه اي 

دل بسته بودم


ا. بامداد

تمام.


چه چيز در اين جهان ،

غريبانه تر از زني است

كه خودش را

 و تنهايي اش را بغل ميكند

و مي پوسد

اما حاضر نيست ديگر كسي را دوست بدارد؟


مريم ملك دار

ماه بالاي ِ سر ِ تنهايي....


ديدي كه از آن روز چه شب ها بگذشت ؟
.......
......
....
..
.
سعدی

مهربانی‌ات را با گل‌ها در میان بگذار
با سنگ‌ها،
با رودی که می رود،
با خنده‌ی کودکان عراقی،
مهربانی‌ات را با جنگ در میان بگذار
صدای تو چشمه‌ای خواهد شد
و انسان را با انسان
آشتی خواهد داد..

رضا بروسان


بيچاره دلم ،

 در غم ِ بسيار افتاد...


سعدي

آنجا كه احساس قدم مي گذارد....


سلاخي ميگريست

به قناري ِ كوچكي دل باخته بود


 ا.بامداد

نيمه ي عاشق‌ترم را باد بُرد....

در كوچه باد مي وزد

.

.

اين،

ابتدايِ ويراني است...


فروغ 


روزهای سنگی...

 دریا دم ِغروب، به من تکیه می دهد
تبدیل کرده ای تو مرا هم به تخته سنگ...


فرامرز عرب عامری

من مي‌روم؟ او مي كشد قلاب را...

جان، رقص ميكند

به سماع ِ 

كلام ِ 

دوست

.

.

سعدي 



بازي‌گر


هيچ‌كسي هاي ِمن

 شمار ندارد..



بي‌دل