پرنده نیستم اما پر خیالم هست
توان بال گشودن به هر محالم هست

مبین که مثل زمین پای در لجن شده‌ام
که دسترس به گواراترین زلالم هست

همین نفس که به عمق سکوت محبوسم
صدای منتشری آن سوی جبالم هست

شناسنامه من یک دروغ تکراری است
هنوز تا متولد شدن مجالم هست


شناسنامه در دست

بخواه تا خود از این خاک بسته برخیزم
به رستخیز تو همواره شور و حالم هست

مجاب فلسفه قبض و بسط روحم نیست
اگر چه با خود و دنیای خود جدالم هست

جهان جنون مرا پاسخی نداده هنوز
به ناگزیری دنیا همان سوالم هست

به غیر خویشتن - از هیچ کس ملالم نیست
خود این دلیل مرا بس اگر ملالم هست


محمدعلی بهمنی
* از حضرت عیسی مسیح نقل است:
«لَنْ یَلْجَِ مَلَکُوتَ السَّماواتِ مَنْ لَمْ یُولَدْ مَرَّتَیْنِ.»
کسی نمی‏تواند به ملکوت آسمان‏ها نفوذ کند مگر آنکه دو بار متولد شود
بار اول که تولد از رحم مادر است، همگانی و غیراختیاری است، اما تولد دوم که تولد و خروج از رحم عادات و آداب و رسوم و مادی اندیشیدن است، به مراتب از تولد اول مشکل‏تر، امّا به اختیار آدمی است. با این تولد است که انسان به حقایق عالم نزدیک می‏شود.
   چون دُوم بار آدمی‏زاده بزاد/ پای خود بر فرق علت‏ها نهاد

**
بهلول را پرسیدند: حیات آدمی را در مثال به چه ماند؟ گفت: به نردبانی دو طرفه، كه از یك طرف "سن بالا می رود" و از طرف دیگر "زندگی پایین می آید"..... هعى...‏
*** نیم عمرم در پریشانی گذشت/ نیم دیگر در پشیمانی گذشت
**** اين يادداشت هم دوست داشتيد، بخوانيد.