زِ صبرت دل شده بیصبر، زینب..
هر صبح، بی حسین، شام غریبانِ زینب است..
* دارم از چهارراه ولیعصر رد میشوم که صدای تعزیهخوانهایِ پارک دانشجو تکانم میدهد. یادِ کاروان عاشوراییان میافتم. کاروانی که حالا بدل شده است به کاروان اُسرا.. کاروانی که قافلهدارش، حالا، بانوییست قدخمیده و برادر از دست داده. یاد این جملهی معروف میافتم، که «زینب جان.. شرمندهایم که بهای حسینی شدن ما بیحسین شدن تو بود» نمِ اشکی چشمانم را تار میکند. زیرِلب زمزمه میکنم: هر صبح، بی حسین، شام غریبانِ زینب است..
+ نوشته شده در پنجشنبه سی ام آبان ۱۳۹۲ ساعت 17:0 توسط امیر مهنا
|