گر چه آب رفته باز آید به رود
ماهی بیچاره اما مرده بود…

ماهی مرده


* همین که تصویر رو دیدم، یاد بیت بالا افتادم، گرچه بیت متعلق به شعر بلندی ه که هیچ بخشش جز همین بیت، شاید به تصویر نیاد. همین که بیت رو تو دکلمه ای خیلی قبل تر شنیدم و نمیدونم از کی ه، ولی توی سرچ، بهش رسیدم (اگه میخواید بشنوید) و نوشته: مازیار مقدم، که نمیدونم دکلمه کننده ست فقط یا شاعر هم هست. 

* ظهیرالدین فاریابی بیتی قشنگی دارد:
                  بر غمم گفتی صبوری کن، بلی شاید کنم
                هیچ جایی، صبر اگر بی آب ماهی می کند...

دقیقاً یعنی همین که بر بعضی چیزها شاید نشه چندان صبر کرد...
مثل ماهی وقتی بی آب میشه، جون میده... چه جور صبر کنه؟
 

+ این رو هم ببینید. (ماهیِ حلال گوشتی که منم...)