در این سرای نیستی ...هستی تویی..مستی تویی
بنگر که دریا خون شده
فواره ها گلگون شده
لیلای بی دل را ببین
از عشق تو مجنون شده
در این غروب واپسین
از چتر خورشید یقین
فواره ها گلگون شده
لیلای بی دل را ببین
از عشق تو مجنون شده
در این غروب واپسین
از چتر خورشید یقین
نور حقیقت می چکد
بر خاک مشکوک زمین
فریاد و بانگی می رسد
عالم سکوت می کند
از هیبتش سلطان دهر
آسان سقوط می کند
آدم هراسان می شود
محشر نمایان می شود
از تاول آئینه ها
خورشید گریان می شود
عالم سکوت می کند
از هیبتش سلطان دهر
آسان سقوط می کند
آدم هراسان می شود
محشر نمایان می شود
از تاول آئینه ها
خورشید گریان می شود
+ نوشته شده در دوشنبه سوم بهمن ۱۳۹۰ ساعت 22:13 توسط م.ب
|