یخ تاب تب عشق ندارد...
گر همسفر عشق شدی مرد سفر باش
ورنه ره خود گیر و یکی راهگذر باش
هم نعره ی امواجت اگر عربده ای نیست
در برکه ی آسایش خود زمزمه گر باش
هشدار!که یخ تاب تب عشق ندارد
گر بسته ی قالب شده ای فکر دگر باش....
*به نظرم اين شعر ايده ي جالبي بود. مصرع اول مربوط به يکي از ترانه هاي داريوش هست (گر همسفر عشق شدي مرد سفر باش/ هم منتظر حادثه هم فکر خطر باش)
+ نوشته شده در شنبه بیست و دوم بهمن ۱۳۹۰ ساعت 19:1 توسط مشتاق
|