معلمِ مهربانِ من...ستاره آسمانِ من...
درس معلم ار بود؛ زمزمه ی محبتی
جمعه به مکتب آوَرَد، طفلِ گریزپای را
* عنوان برگرفته از شعری ست که آهنگِ سرودش در ذهنم است و کلاس چهارم، روز معلم، روی کاغذی یادداشت کرده بودم و بین آن همه کادوهای بچه ها، گذاشتم روی میز معلم، بی هیچ نام و نشانی. فردای آن روز که معلم مان از کادوها تشکر میکرد، از آن کاغذ شعرِ بی نشانِ من هم یاد کرد...
* این پست به مناسبت روز معلم آورده شد، تقدیم به همه معلم های دور و بر و دوستانم :)
* متأسفانه تصویری بهتر از این، برای اینکه حس شعر رو درست منتقل نیافتم. + اما اين پيشنهاد خوبيست، نه؟
* این شعر مصداقِ خودِ خودِ من است، بس که معلم هایم برایم مهم بودند و اگر دوستشان داشتم، درسشان را خوب میخواندم و اگر نه، بی خیال آن درس... و این هنوز هم با من است...
+ نوشته شده در سه شنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت 14:21 توسط نجوا
|