هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم!
تو
ماهی و من ماهی این برکه ی کاشی...
اندوه بزرگی ست
زمانی که نباشی!
آه از نفس پاک تو و
صبح نشابور
از چشم تو و حجره ی
فیروزه تراشی...
پلکی بزن ای مخزن
اسرار که هر بار
فیروزه و یاقوت به
آفاق بپاشی!
ای باد سبک سار! مرا
بگذر و بگذار!
هشدار! که آرامش ما
را نخراشی...
هرگز به تو دستم
نرسد ماه بلندم!
اندوه بزرگی ست چه
باشی... چه نباشی...
+ نوشته شده در سه شنبه بیستم تیر ۱۳۹۱ ساعت 1:55 توسط هولدن
|