اشکها فریاد زدند...
من
چیزی از عشق مان
به کسی نگفته ام
آنها تو را
هنگامی که در اشک هایِ چشمم
تن می شسته ای،
دیده اند!
چیزی از عشق مان
به کسی نگفته ام
آنها تو را
هنگامی که در اشک هایِ چشمم
تن می شسته ای،
دیده اند!
+ نوشته شده در یکشنبه شانزدهم تیر ۱۳۹۲ ساعت 17:56 توسط گالیا
|