یاد آر آن زن، آن زن دیوانه را که خفت

تو را می خواهم و دانم که هرگز

به کام دل در آغوشت نگیرم

تویی آن آسمان صاف و روشن

من این کنج قفس مرغی اسیرم 

یاد آر آن زن، آن زن دیوانه را که خفت

فروغ فرخزاد

کامل شعر اسیر

دکلمه عروسک کوکی با صدای فروغ

* شعر عنوان هم از فروغ فرخزاد است به نام حسرت کاملش را بخوانید

*24 بهمن سالمرگ فروغ فرخزاد گرامی باد

*جای نجوا خالیه که مناسبتارو یادآوری کنه برامون :) :(

سفر بهانه ی خوبی برای رفتن نیست/ نخواه اشک نریزم دلم که آهن نیست

حسود نیستم اما خودت ببین حتی
چراغ خانه ی مهتاب بی تو روشن نیست...

مهتاب

مژگان عباسلو
كامل غزل

* نميدونم شعر و تصوير چه قدر به هم ميان، ولى اول بار كه ديدمش، اين بيت تو ذهنم اومد. كل شعر هم خيلى خوبه، يه جور خاصى، بيت بيت ش... يه بار براى خودم خوندم و ضبط كردم و با همون لحن و حس هميشه تو ذهنم ميپچه.

ادامه نوشته

لبريز آه و ندبه و غم گريه می‌کنم

به جز هوای تو و شانه‌های آرامت
برای گریه مگر جای دیگری هم هست؟

گريه در هيئت عزا

سعید بیابانکی
کامل شعر
عنوان از این شعر
همراهی شعر و
تصویر از اینجا

گاهی خنده ، گاهی گریه ...


گاهی می‌خندم و گاهی گریه می‌کنم.

گریه امّا،

بیشتر اتفاق می‌افتد.

به هر حال آدم یکی از لباس‌هایش را، بیشتر دوست دارد...!


" الهام اسلامی"


اشکها فریاد زدند...

من
چیزی از عشق مان
به کسی نگفته ام
آنها تو را
هنگامی که در اشک هایِ چشمم
تن می شسته ای،
دیده اند!

نزار قبانی

شرحه شرحه...


ما آب را 

براي گريستن 

نوشيده ايم...


عليرضا روشن

......


نبــاید هیــچ مــی‌گفـتم نباید هیــچ مــی‌پرسیــد
خودش از گریه‌ام فهمید مدت‌هاست...مدت‌هاست...


فاضل نظری

بر مه شبی نظر کردم...

به یادِ رویِ تو
بر مه
شبی نظر کردم
نه اینکه رفتی و رو بَر مه دگر کردم!

زِ دستِ هجرِ تو
تا
دیگری بسر نکند
تمامِ خاکِ درت را زِ گریه تر کردم!


رشحه                       
(بیگم دختر هاتف اصفهانی، متخلص به رَشحه)

وقتی که گریه میکنم...‏

کی اشکامو پاک میکنه؟
شبا گریه دارم...
دست رو موهام کی میکشه؟
وقتی تو رو نـدارم...
شونۀ کی؛ مرهم هق هق م میشه دوباره؟
از کی بهونه بگیرم، شبای بی ستــاره؟

اشک پاک کردن



*
من این مراد ببینم به خود که نیمه شبی .... به جای اشک روان، در كنار من، باشی؟!    (حافظ)

* این تصویر رو قبل تر توی پلاس دیده بودم و همون موقع، آهنگی که خیلی قبل تر شنیده بودم، توی ذهنم آمد. اما دلم خواسته بود، ضمائر ش را عوض کنم و این طور بیاورم. به نظرم به حال تصویر بیشتر می آمد...


* يك بار هم چند شب بعدتر از ديدن اين تصوير كه برايم تداعى شده بود و هواى گريه هم بود، برداشتم گوشه كاغذى نوشتم:

  دارند سُر میخورند/ از دو سوى گونه ام/ این قطره هاى ‌شور/ این اشك هاى من...
  دست تو اگر بود/ بى خیالِ سُر خوردن شان/ بى خیالِ گریستن اصلا...


* این پست هم شاید بی ارتباط با تصوير نباشد.

پنجره اتوبوس و ...‏

مسافر کناری ام که پیاده شد
پنجره ای گیرم آمد
باقی مسیر را
گـ
ر
یـ
سـ
تـ
م
...‏

مسافر در اتوبوس

لیلا کردبچه

* فکر میکنم، اگر پنجره های اتوبوس، زبانی برای سخن گفتن داشتند، چه چیزهایی برایشان مهم تر بود که بگویند...
به گمانم از سرهای سپرده شده به شیشه ها و اشک های بی صدا جاری شده، درد بیشتری حس کرده اند...

+ اینجا هم، با این عکس

دویدیم و به جایی نرسیدم

چون
اشک
دویدیم
و
به
جایی
نرسیدیم!

بیدل دهلوی

ياد....


از عکسِ تو و بغض همین قدر بگویم
دردا که چه شب ها..که چه شب ها..که چه شب ها....


حامد عسكری

جمعه های بی پایان...

http://raze-sarbaste.persiangig.com/new_pic/jomeha.jpg

من

انبوهي از اين بعدازظهرهاي جمعه را
بياد دارم كه در غروب آنها
در خيابان
                            از تنهايي گريستيم
ما نه آواره بوديم، نه غريب

اما
اين بعدازظهر هاي جمعه پايان و تمامي نداشت
مي گفتند از كودكي به ما
كه زمان باز نمي گردد
 اما نمي دانم چرا
اين بعدازظهرهاي جمعه باز مي گشتند!

با شعر یا سیگار، تنهایی ها را سر میکنیم

شعر پشتِ شعر
می گیرانم به لب
شبیهِ تنهاییِ مردانی شده ام
که پیاده روها را
سیگار پشتِ سیگار
گریه نمی کنند.. 

مرد تنها سیگار به لب

مهدیه لطیفی

* نوشتم: باز به اونی که شعر داره یا سیگار...

** این عکس و این و حتی این را ببینید، پیشنهاد دیگری هم بود، ممنون میشوم بگویید. دنبال عکس که میگشتم، بیشتر عکس زن های سیگاری بود تا مرد سیگاری. جالبه.

اي ستاره ها ...اي ستاره هاي كاغذي....

اي ستاره ها چه شد كه در نگاه من
ديگر آن نشاط و نغمه و ترانه مرد؟

اي ستاره ها چه شد كه بر لبان او
آخر آن نواي گرم عاشقانه مرد؟

فروغ

کجای دنیا کلمه ی مقابل ِ روشن، تر است!؟

آمدی
چشمم روشن شد
رفتی
چشمم تر ...

مهدیه لطیفی

ای کاش...

http://s3.picofile.com/file/7384151612/The_Little_Match_Girl.jpg

ای کاش
آن نام را دوباره
پیدا کنم

ای کاش
آن کوچه را دوباره ببینم آنجا که ناگهان
یک روز نام کوچکم از دستم
افتاد
و لابه لای خاطره ها گم شد
آنجا که
یک کودک غریبه
با چشم های کودکی من نشسته است
از دور
لبخند او چه قدر شبیه من است !*


قیصر امین پور

*بخشی از  شعر قیصر امین پور ..
(خیلی برای گریه دلم تنگ است !) درادامه مطلب


ادامه نوشته

دارم من از فراقش، در دیده صد علامت

دارم من از فراقش، در دیده صد علامت
لیست دموع عینی هذا لنا العلامه

اشک بر دیده

حافظ

من برای تو میخونم، هنوز از این ور دیوار...هرجای گریه که هستی، خاطره هاتو نگه دار...‏

ﻫﻢ‏غصه ﺑﺨﻮن ﺑﺎ ﻣﻦ
ﺗـﻮ اﻳﻦ ﻗـﻔﺲ بی ﻣﺮز
ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﭼﺮاغ ﺳﺮخ

ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﭼﺮاغ ﺳـﺒﺰ

ﻫﻢ‏غصه ﺑﺨﻮن ﺑﺎ ﻣﻦ
ﺗـﻮ اﻳﻦ ﻗـﻔﺲ بی ﻣﺮز
ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﭼﺮاغ ﺳﺮخ
ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﭼﺮاغ ﺳـﺒﺰ...

یغما گلرویی

برای شنیدن

* خیلی افتاده روی زبانم...

ادامه نوشته

باران می‏بارد، از ابر یا از...‏

برف پاک کن؛ جان می کـَـنَد...
باران، اما
این سوی شیشه است!‏

برف پاک کن و بارانی که می بارد

شاعر

*این تصویر هم مناسب بود به نظرم.

در وداع یاران...‏

شبنم در این بهار، دلیل نشاط نیست
صبحی ست کز وداع چمن گریه میکند

شبنم بر روی برگ

بیدل دهلوی

شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم

شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم

بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم دوست دارم
خالی از خود خواهی من برتر از آلایش تو
من تو را بالاتر از من برتر از من دوست دارم
عشق صدها چهره دارد عشق تو آیینه داره 
عشق را در چهره ی آیینه دیدن دوست دارم
در خموشی چشم مارا قصه ها و گفت وگو هاست
من تو را درجسته ی محراب دیدن دوست دارم
من تو را بالاتر از من برتر از من دوست دارم
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم
بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم دوست دارم
در هوای دیدنت یک عمر در چله نشستم
چله را در مقدم عشقم شکستن دوست دارم
بغض سر گردان ابرم قله ای آرامشم کن
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم

بشنوید

بزن زیر گریه، سبک شی یه کم...‏

بذار چشماتو خیلی آروم رو هم
بزن زیر گریه سبک شی یه کم

یه امشب غرور رو بذارش کنار
اگه ابری هستی با لذت ببار...‏

بذار چشماتو خیلی آروم رو هم، بزن زیر گریه سبک شی یه کم

بشنوید

‏*بماند که گاهی گریه هم آدم را سبک نمیکند...‏‏

از تو ممنونم

من اما از تو ممنونم
همین که هستی
و گاهی مرا به گریه می اندازی
همین که هستی
و گاهی به یادم می آوری
چقدر تنهایم



راضیه بهرامی

یخ زده راه رسیدن...



برای عشق که شاید هنوز هم اینجاست
برای گریه که تنها پناه آدمهاست

اگرچه یخ زده راهی که از رسیدن بود
تمام مدّت یک قلب داغ در من بود

پرنده ای که خودش را به پنجره می زد
نماد زنده ی دنیای کوچک زن بود




+ موسیقی جدید بلاگ موسیقی بی کلام روزهای برفی برای شنیدن (+)
کد موسیقی برای استفاده در کلیه سیستمهای بلاگ در اینجا

هزاران چشم اشک آلود، باران

هزاران چشم اشک آلود، باران
دوتا دست و تن یک رود، باران
همین دیشب میان هیئت ما
یکی از سینه‌ زن‌ها بود، باران

باران شبانه

سیدحبیب نظاری
"از این دست"

چای می‌نوشم...‏

چای می‌نوشم که با غفلت فراموشت کنم

چای می‌نوشم ولی از اشک، فنجان پر شده است...‏

اشک و باران

اشک و باران با هم از روي نگاهش مي چکند
او سرش را مي برد پايين... خيابانِ شلوغ

عابران مانند باران در زمين گم مي شوند
او فقط مي ماند و چندين خيابانِ شلوغ

او فقط مي ماند و دنيايي از دلواپسي
با غمي بر شانه اش سنگين... خيابانِ شلوغ

نجمه زارع

و امشب زیر باران؛ گریه ها دارم... در این تنهایی و خلوت...

 "در انزوای کوچه تنهایی،

 وقتی دلم برای گریه گرفته است،

 ابر با چشم خستۀ من؛

 گریه می‌کند...."تصویر کوچه اثر فرانسیس هَمِل














* بیا تا برایت بگویم،
چه اندازه تنهایی من بزرگ است,,,..

هوای گریه با من...‏

سر زد به دل دوباره غم کودکانه ای
آهسته می تراود از این غم ترانه ای

باران شبیه کودکی ام پشت شیشه هاست
دارم هوای گریــه، خدایــا! بهانـه ای...

باران شبیه کودکی ام پشت شیشه هاست

قیصر امین پور
از "دستور زبان عشق"

دریای وجود..




بس که دل‌تنگم اگر گریه کنم، می‌گویند:
قطره‌ای قصدِ نشان‌دادنِ دریا دارد


(فاضل نظری)