خیال قشنگی ست؛
شنیدن صدای خش خش برگ ها،
بر زیر پاهایمان...
قدم زدن دو نفره مان، در پاییز!
اما هنوز؛
نه تو آمده ای،
نه پاییز...

ت.ن: عنوان برگرفته از شعری از احمدرضا احمدی ست که قبلا هم اینجا به کارش بردم و از لذت قدم زدن بر برگ های پاییزی گفته ام...
حالا هم همان حس هست، اما این یادداشت، تحت تأثیر یادداشت دیگری بود که نویسنده/شاعرش را نیافتم:
         "آرزوی قشنگی ست؛
          داشتن ردپای تو کنار ردپای من بر دشت سپید پوشیده شده از برف؛
          اما هنوز نه برف آمده، نه تو..."
گفتم تا پاییز نیامده، زودتر بیاورمش. :)