یـــار دبستانیِ من...
یار دبستانی من! با من و همراه منی
چوب الف بر سر ما، بغضِ من و آهِ منی
حک شده اسمِ من و تو؛ رو تنِ این تخته سیاه
ترکه ی بیداد و ستم؛ مونده هنوز رو تنِ ما
دشت بی فرهنگی ما؛ هرزه تموم علف هاش
خوب اگه خوب، بد اگه بد، مرده دلهای آدمهاش
دستِ من و تو باید این پرده ها رو پاره کنه
کی می تونه جز من و تو؛ درد ما رو چاره کنه؟
یـــار دبستانیِ من...

پ.ن 1: ترانه را "منصور تهرانی" سروده و جمشید جم و فریدون فروغی هم جدا جدا خوانده اندش.
پ.ن2: آهنگش برای هرکدام مان، یک خاطره خاص دارد و برا بعضی مان حتی؛ خاطرات مشترک! یادم هست بچه تر که بودیم، برادر بزرگترمان، اولین بار برایمان گذاشت و حفظ کردیم و در ماشین میخواندیم، بعدتر، زمان هایی هم آمد که با بغض و گریه خواندیمش... دلم میخواست برای اول مهر بیاورمش اینجا که سر موعد نشد؛ اما برای مهر بیاید، بد نیست.
پ.ن3: این تصویر و این تصویر را هم مناسب دیدم؛ اما توی سرچ تصاویر، این را یافتم و خب گویا برای همین آهنگ تنظیم شده، متأسفانه چون تصویر را سیو کرده بودم، لینک وبلاگی که این تصویر را آورده بود، ندارم و البته یادم هست بیشتر از یکجا استفاده شده بود و برای یافتن نفر اول، باید دقت بیشتری میشد.