مرا باور کنی یا نه تویی پایان ویرانی
چشمش به راهت خشک شده است...
- می آیی
- نمی آیی
وجودش را به امید بودنت پرپر می کند امّا؛
آنقدر باران
به چشم هایش سیلی زده است که حتّی،
خیالت هم
گلدان ِ خالی را بینا نمی کند...
+ نوشته شده در دوشنبه هفدهم اسفند ۱۳۹۴ ساعت 18:18 توسط لیلا
|