یک تکه ابر بودیم
یک تکه ابر بودیم
بر سینۀ آسمان
یک ابر خستۀ سرد
یک ابرِ پر ز باران
خورشید گرممان کرد
باران شدیم، چکیدیم
ما قطره قطره بر خاک
از آسمان رسیدیم
صد رودِ کوچک از ما
بر خاک شد روانه
از دشتها گذشتیم
رفتیم شادمانه
با هم شدیم یک رود
رودی بزرگ و زیبا
غرنده و خروشان
رفتیم به سوی دریا
دریا چه مهربان بود
آبی و لبریز از آب
رفتیم تا رسیدیم
پیروز شد انقلاب
ت.ن: این سرود را خیلی دوست دارم، اینکه پرتم میکند در روزهایی دور و حس و حالی خوب...
اصلا بگذارید به حساب روزهای سالگرد انقلاب، هرچند که دلِ تنگی هست و بغضی
در گلو، اما انقلاب ما به امیدی بود که ارزشش برایمان هنوز هست...
این سرود را هم چند نوجوان سیزده چهارده ساله میخوانده اند گویا...
توصیه میکنم حتما بشنویدش.
+ نوشته شده در شنبه بیست و دوم بهمن ۱۳۹۰ ساعت 13:15 توسط نجوا
|