پرواز هم دیگر رؤیای این پرنده نبود

ای پرنده به کجا؟ قدر دگر صبر بکن
 آسمان پای پرت پير شود بعد برو
 
باش با دست خودت آينه را پاک بکن
 نکند آينه دل گير شود بعد برو
 
يک نفر حسرت لبخند تو را می بارد
  خنده کن عشق نمک گير شود بعد برو
 
خواب ديدی شبی از راه سوارت آمد
    باش تا خواب تو تعبير شود... بعد برو...   
 
 
 
شعر از زنبق سلیمان نژاد 
+ عنوان شعر از گروس عبدالملکیان ... 
+ با دیدن این عکس ،  این جمله هم در ذهنم تداعی شد : 
                "    پرندگانم را آزاد کردم ، زیرا فهمیدم نداشتن تنها راه از دست ندادن است  "

 

آسمان فرصت خوبیست اگر پر بکشیم*‏

آسمان فرصت پرواز بلندی است ولی
قصه این است چه اندازه کبوتر باشی؟

آسمان
شاعر؟!‏
* آسمان فرصت خوبیست اگر پر بکشیم...به افق های دل انگیزِ خدا، سر بکشیم

حسی غریب در بادِ نابَلَد پَرپَر می‌زد

آن روز غروب 
من از نور خالص آسمان بودم 
هی آوازت داده بودم بیا 
یک دَم انگار برگشتی،‌ نگاهم کردی 
حسی غریب در بادِ نابَلَد پَرپَر می‌زد 
جز من کسی تُرا ندیده بود


تا اسمان...

چیزی بگو بگذار تا هم صحبتت باشم
 لختی حریف لحظه های غربتت باشم

 ای سهمت از بار امانت هر چه سنگین تر
 بگذار تا من هم شریک قسمتت باشم 

http://raze-sarbaste.persiangig.com/ramadan/306646_10151029701438606_2029251839_n.jpg

 تاب آوری تا آسمان روی دوشت را
 من هم ستونی در کنار قامتت باشم

 زخم عمیق انزوایت دیر پاییده است
 وقت است تا پایان فصل عزلتت باشم


حسین منزوی

تاب میخورم؛ از فراز آسمان

مــی خــواهــم کمــی بــروم
آن ســوی دنيــا!
آنجــا کــه آسمــان،
پنجــره بيشتــر دارد
و خــدا هــم،

ديــدی بهتــر ...


یک تکه ابر بودیم

یک تکه ابر بودیم
بر سینۀ آسمان
یک ابر خستۀ سرد
یک ابرِ پر ز باران 

یک تکه ابر بودیم

خورشید گرممان کرد
باران شدیم، چکیدیم
ما قطره قطره بر خاک
از آسمان رسیدیم...


ت.ن: این سرود را خیلی دوست دارم، اینکه پرتم میکند در روزهایی دور و حس و حالی خوب...
اصلا بگذارید به حساب روزهای سالگرد انقلاب، هرچند که دلِ تنگی هست و بغضی در گلو، اما انقلاب ما به امیدی بود که ارزشش برایمان هنوز هست...
این سرود را هم چند نوجوان سیزده چهارده ساله میخوانده اند گویا...

توصیه میکنم حتما بشنویدش و کاملش را، در ادامه مطلب بخوانید.

راستی این عکس یا این  یا
این چطوره؟

ادامه نوشته

خفته در مه...

http://itteam.persiangig.com/image/guilan89/r4.jpg


آسمان هر شب به ماهِ
خویش نازد ، می نداند

تا سحرگه خفته با یک
آسمان مه ، در زمینم



بشنوید باصدای حمیدنوربخش(+)

*به بهانه مه صبحگاهی امروز...
**تصویر یک صبح بهاری در سال 89 - لاهیجان

ادامه نوشته

میروم بالا از نردبان...‏

              نردبان را می‌گذارم روی تاریکی
              می‌روم بالا 
              شعلۀ خورشید را تنظیم 
              آسمان را گردگیری، ماه را تنظیف
              ابرها را می‌چلانم خوب...

نردبان را می‌گذارم روی تاریکی،  می‌روم بالا

سیدعلی میرافضلی

میخواهم بروم آسمان، نردبان را محکم نگه دار

                   نردبان را ایستانده ام...
                   میخواهم بیایم بالا؛
                   میخواهم برسم آن بالا...
                   میخواهم برسم تا آسمان...
                   برنگرد،
                   فقط دستم را بگیر...

میخواهم بروم آسمان

دلنوشته ها

خرّم آن روز کزین منزل ویران برویم... و به خورشید رسیم

به هواداری او ذره صفت رقص کنان
تا لب چشمه خورشید درخشان بروم

حافظ

پ.ن:
- بیستم مهرماه، سالروز بزرگداشت حافظ شیرازی ست.
- از اينجا به وبلاگي مي‏رسيد كه در رابطه با حافظ است. اين پست هم آنجا آورده شده.
- انتخاب شعر بر روی عکس از فاطمه جی بوده که ترجیح دادم در اینجا هم بیاید، خصوص برای این روز.
- کامل غزل را از اینجا بخوانید و دکلمه اش را بشنوید.