پرواز هم دیگر رؤیای این پرنده نبود
چیزی بگو بگذار تا هم صحبتت باشم
لختی حریف لحظه های غربتت باشم
ای سهمت از بار امانت هر چه سنگین تر
بگذار تا من هم شریک قسمتت باشم
تاب آوری تا آسمان روی دوشت را
من هم ستونی در کنار قامتت باشم
زخم عمیق انزوایت دیر پاییده است
وقت است تا پایان فصل عزلتت باشم
مــی خــواهــم کمــی
بــروم
آن
ســوی دنيــا!
آنجــا
کــه آسمــان،
پنجــره
بيشتــر دارد
و خــدا هــم،
ديــدی بهتــر
...
یک تکه ابر بودیم
بر سینۀ آسمان
یک ابر خستۀ سرد
یک ابرِ پر ز باران
خورشید گرممان کرد
باران شدیم، چکیدیم
ما قطره قطره بر خاک
از آسمان رسیدیم...
ت.ن: این سرود را خیلی دوست دارم، اینکه پرتم میکند در روزهایی دور و حس و حالی خوب...
اصلا
بگذارید به حساب روزهای سالگرد انقلاب، هرچند که دلِ تنگی هست و بغضی در
گلو، اما انقلاب ما به امیدی بود که ارزشش برایمان هنوز هست...
این سرود را هم چند نوجوان سیزده چهارده ساله میخوانده اند گویا...
توصیه میکنم حتما بشنویدش و کاملش را، در ادامه مطلب بخوانید.
راستی این عکس یا این یا این چطوره؟
آسمان هر شب به ماهِ
خویش نازد ، می نداند
تا سحرگه خفته با یک
آسمان مه ، در زمینم
بشنوید باصدای حمیدنوربخش(+)
*به بهانه مه صبحگاهی امروز...
**تصویر یک صبح بهاری در سال 89 - لاهیجان
نردبان را ایستانده ام...
میخواهم بیایم بالا؛
میخواهم برسم آن بالا...
میخواهم برسم تا آسمان...
برنگرد،
فقط دستم را بگیر...
به هواداری او ذره صفت رقص کنان
تا لب چشمه خورشید درخشان بروم
پ.ن:
- بیستم مهرماه، سالروز بزرگداشت حافظ شیرازی ست.
- از اينجا به وبلاگي ميرسيد كه در رابطه با حافظ است. اين پست هم آنجا آورده شده.
- انتخاب شعر بر روی عکس از فاطمه جی بوده که ترجیح دادم در اینجا هم بیاید، خصوص برای این روز.
- کامل غزل را از اینجا بخوانید و دکلمه اش را بشنوید.