سفر بهانه ی خوبی برای رفتن نیست
نخواه اشک نریزم دلم که آهن نیست

نگو بزرگ شدم گریه کار کوچک هاست
زنی که اشک نریزد قبول کن، زن نیست! 

خبر رسیده که جای تو راحت است آنجا
قرار نیست خبرها همیشه… اصلاً نیست! 

شب است بی تو در این کوچه های بارانی
و پلک پنجره ای در تبِ پریدن نیست 

حسود نیستم اما خودت ببین حتی
چراغ خانه ی مهتاب بی تو روشن نیست 

مهتاب

مرا ببخش اگر گریه می کنم وقتی
نوشته ای که که غزل جای گریه کردن نیست 

زنی که فال مرا می گرفت امشب گفت
پرنده فکر عبور است، فکر مانـ ـدن…

مژگان عباسلو

* نميدونم شعر و تصوير چه قدر به هم ميان، ولى اول بار كه ديدمش، بيت قبل تصوير تو ذهنم اومد. كل شعر خيلى خوبه، يه جور خاصى، بيت بيت ش... يه بار براى خودم خوندم و ضبط كردم و با همون لحن و حس هميشه تو ذهنم ميپچه.