دستم را بگیر

دستم را بگیر

بی هوا دست و پا می زنم

جایی میان اقیانوس آغوشت

دستم را بگیر

و بگذران مرا

از طوفان زندگی

ناشناس

بی من بیچاره چرا بوده‌ای؟!

رَشک بـرم کـاش قَـبا بودَمی

چـون کـه

در آغـوش

قَـبا بوده ای!

بی من بیچاره چرا بوده‌ای؟!

مولانا جلال الدّین محمّد بلخى

کاملش را بخوانید

فریاد که سوز دل عیان نتوان کرد

فریاد که سوز دل عیان نتوان کرد

تـو را و مـَرا

بی مـَن و تو

بـُن بـَستِ خلوتی بـَس!

احمد شاملو

ماه

ماه

شبی اما

ماه تنها شبیه خودش بود

و آسمان از سر بیکاری

داشت صورتش را باد می زد...

دوستت نمی داشتم چه می کردم؟

دنیا برای ادامۀ زندگی

توجیه شاعرانه ای می خواست...

لیلا کردبچه

قرار، بی قرار!

حرف

حرف ِ او بود

چون دوستش داشتم

آخرین بار گفت :

از این به بعد

قرار، بی قرار!

حرف

حرف ِ او بود

از آن به بعد

من

بیقرار

بیقرار

بیقرار...

قرار، بی قرار

ناشناس

*عکس از اینستاگرام amir.ali_gh

بالاتر از نگاه منی!

دستم نمی رسد به بلندای چیدنت

باید بسنده کرد به رویای دیدنت...

 

*شعر از عاکفیان

*هماهنگی شعر و تصویر از اینستاگرامalirezakhatibiii

چه قدر فاصله سنگین است

چه‌قدر دور شده‌ام

وقتی بر می‌گردم

و به فاصله‌ام با تو

نگاه می‌کنم

پاهایم

سست می‌شود

دوست دارم همان‌جا بنشینم

و رو به تو

بمیرم ...

شعر از اینجا

*عنوان قسمتی از شعر محمدرضا عبدالملکیان

* عکس را سالهای خیلی دور در نمک آبرود گرفته ام

راه گم کردم، چه باشد گر به راه آری مرا؟

 

مثل سربازی

پیاده

راه افتاده ام و فکر می کنم

اگر به تو برسم

وزیـر می شوم

...


 
*شاعر: کاظم خوشخو
 
*عنوان از اوحدی مراغه ای، کامل غزل در اینجا
*هماهنگی شعر و تصویر از اینجا

امان از درد دوری

تو اونجا و من اینجا، امان از درد دوری
من ماندم و رؤیاها، نه شوق و نه سُروری
امان از درد دوری
امان از درد دوری

دور از تو من ندارم، نه شور و نه غروری

آه ای خدای عالم! تا کی غم صبوری؟
امان از درد دوری
امان از درد دوری
...
بابک رادمنش

* خوابگاهی که بودم، یه بار یکی از بچه ها یه آهنگی آورد، گفت از حمیرا. شنفتیم. همین بود. حس ش خاص بود و تو ذهن موند...
اگه معذوریتی ندارید، بگیرید و بشنوید.

این را هم ببینید.

به همین لبخند ساده؛ بشکن این فاصله ها رو

در میان من و تو
فاصله هاست
گاه میاندیشم
میتوانی تو
به لبخندی
این فاصله را برداری...

حمید مصدق


* از این شعر فوق العاده


* اين تكه از "ميلاد تهرانى" هم خوب بود و مينشست به تصوير:
مينويسم ديـدار/ تو اگر بى من و دل تنگ منى/ يك به يك فاصله ها را بردار...

برگرد به من، بگرد...‏

برگرد
به برگشتن
از فاصله، دورم کن...‏


از فاصله دورم کن

ایرج جنتی عطایی


* توصیه میکنم کامل شعر را در ادامه مطلب بخوانید حتما، یا از اینجا بشنوید.


** يك شعرى هم هست، خيلى خوبه، دوستش دارم.... تصوير، كمى من رو يادش انداخت:
                                                                                                     
جدا مشو كه مرا طاقت جدايى نيست...

ادامه نوشته

من روی دست فاصله تشییع میشوم..‏

گفته بودی:
"گیرم بهار هم بیاید
فاصله‌ ها سبز می‌شوند فقط..."
حالا بهار آمده
فاصله ها سبز
و همچنان باقی ست...
دستی را بگو که از فاصله ها دورمان کند...‏

* عنوان از سیدحسن حسینی

من اينجا و تو اونجا، امان از دردِ دوری...‏

نميدانم
کدام پل
در کجای جهان
شکستــه اسـت
که هیــچ‏ کس به خانه‌ اش نمی‌رسد...