یک نفر هست که خود نیست!
با چشم های خیره نگاهم چه میکنی؟
در من، منی که ما شده پیدا نمیکنی!
مسیح مسیحا
*عنوان از صادق رمضانیان:
یک نفر هست که خود نیست ولی خاطره اش/ صبح ِ هر روز مرا سخت بغل می گیرد
با چشم های خیره نگاهم چه میکنی؟
در من، منی که ما شده پیدا نمیکنی!
مسیح مسیحا
*عنوان از صادق رمضانیان:
یک نفر هست که خود نیست ولی خاطره اش/ صبح ِ هر روز مرا سخت بغل می گیرد
تــمــامِ اهـلِ زمــیــن را جــهــنــّمی کــردی
که آیه آیۀ چشمت "یُوسوس النّاس" است
ای
جهـانی محـو ِ رویت، محـو ِ سیمـای کـه ای؟
ای تماشـاگـاه ِ عالـم، در تمـاشـای کـه ای؟
عالمی را روی دل در قبلـه ی ابـروی توسـت
تـو چنین حیـران ِ ابـروی دلارای کـه ای؟
خاتـون! بگو که حضرت ِ خـالق خودش تـو را
وقتی کـه آفرید چـه مدت نگـاه کـرد..؟!
"خدا وقتی تو را می آفرید از جنس لیلاها
گمان هرگز نمی بردم که واویلا ترین باشی"
*شاعر: "مسلم محبی"
*شعر کامل را بخوانید
تا تو نگاه می کنی کارمن آه کردن است
ای به فدای چشم تو، این چه نگاه کردن است؟
* توصیه میكنم كامل شعر را حتما درادامه مطلب بخوانید. خواندنی ست.
* شاید تصویر در یك نگاه آدم را یاد حیرانی و سرگردانی بیاندازد، اما میشود جور دیگر هم دید. مثلا روی واضح ترین نگاه تصویر (در نیمه چپ تصویر) دقت كنید و بشوید مخاطب آن نگاه. به ذهن آمدن این بیت بعید نیست. یا مثلا میشود بیت دیگر شعر را خواند كه:
چون تو نه در مقابلی، عکس تو پیش رو نهم
این هماز آب و آینه، خواهش ماه کردن است
یا مثل باباطاهر و همچنان از نگاه مخاطبی، خواند: "به هرسو بنگرم، روی تو بینم..." :)
* ضمنا این روزهای بعد از سفر، بلاگفا خیلی اذیت میكرد و نمیآورد. چه برای سر زدن به وبلاگ ها، چه پست گذاشتن و چه كامنت گذاشتن و جواب دادن. عذر. ضمنا دعاكنید فراغتی فراهم شود برای گذاشتن پست :)
ميارم ماهُ تو خونه
میگيرم بادُ نشونه
همـۀ خاکِ زمين رو
میشمارم دونه به دونه
اگه چشمات بگن؛ آره
هيچ کدوم کاری نداره
اگه چشمات بگن؛ آره
هيچ کدوم کاری نداره...
چشم ماهُ در ميارم
يه نبردبون ميارم
عکس چشمتو می گيرم
جای چشم اون ميذام...