زلف پریشان تو

معمای پیچیده ایست

موهای تاب خورده ات

در میان باد

زلف پریشان

سهیل خطیب مهر

جز دوست نخواهم کرد از دوست تمنایی

جز دوست نخواهم کرد از دوست تمنایی

من دست نخواهم برد الا به سر زلفت

گر دسترسی باشد یک روز به یغمایی

سعدی

خواهی چو روز روشن دانی تو حال من

کـارم چو زُلف ِ یار پـَریشـانُ و دَرهـَم است..

خواهی چو روز روشن دانی تو حال من

سعدی

قاآنی:

اي تيره زلف درهم اي نافه تتاري / کار من ازتو درهم روز من از تو تاري

شب که اینقدر نباید به درازا بکشد!

شهر در انتظار شب است
بانو
گل سرت را
باز کن

گیسو                                                                                                                       ناصر رعیت نواز

گاهی به نگاهی شده یک پنجره وا کن

یا دست بر این قلب ِ پریشان شده بگذار
یا جمع کن آن موی پریشان شده ات را

سجاد رشیدی پور

با یافتن چشم تو آرام گرفتم!

به موهایت سنجاق بزن

باد

تحمل این همه پریشانی را ندارد

من به باد سوء ظن دارم

به تو که می رسد

نسیم می شود...

 

* فکر میکنم شعر از آقای "کیوان مهرگان" باشه.

بی پَروا خیال بافی خواهم کرد!

هر روز موهایت را می بافم

دوست دارم این خیال بافی ها را...

ناشناس

دلشوره میگیرم هر وقت بارونه

موهاش دریا بود دنیامو زیبا کرد..

فهمید دیوونم موهاشو کوتاه کرد..

رستاک حلاج

بشنویدش

زلف هندوی تو در تاب است و ما را تاب نیست...

مدامم مست میدارد نسیم ِ جَعد ِ گیسویت

خرابم میکند هردم فریب ِ چشم ِ جادویت

من و باد ِ صبا مسکین دو سرگردان ِ بی حاصل

من از افسون ِ چشمت مست و او از بوی گیسویت...



*عنوان ِ زیبا از "خواجوی کرمانی" :

              زلف ِ هندوی تو در تابست و مارا تاب نیست / چشم ِ جادوی تو در خوابست و ما را خواب نیست

* از "حافـظ" :

               از بهر خدا زلف مپیرای که ما را / شب نیست که صد عربده با باد ِ صبا نیست

جز نقش ِ تو در خیال ِ ما نیست..

در شیوه ی معشوقـی هرچند که استـادی

از حال ِ من آموزد زلف ِ تـو پریشـانی...





بابافغانی شیرازی




*عنوان از "اوحدی" :
               جز نقش ِ تو در خیال ِ ما نیست / جز با غمت اتصال ِ ما نیست..

*و این نیز از "انوری" :
               در زاویه های چین ِ زلفت / صد خرده ی عشوه در میان است..

*از "سعدی" هم :
               خیال ِ روی کسی در سر است هرکس را / مرا خیال ِ کسی کز خیال بیرون است..

آزاد اگر باشد دلی، زلفت گرفتارش کند!

  روسری سر کن و نگذار میان من و باد

سر آشفتگی موی تو دعوا بشود



امیر توانا

 

* شعر ِ کامل در  ادامه مطلب

*عنوان بیت بسیار زیباییست از "شریف تبریزی" :

              "آزاد اگر باشد دلی، زلفت گرفتارش کند / ور خفته باشد فتنه ای، چشم تو بیدارش کند!"

ادامه نوشته

بوی موهات زیر بارون بوی گندم زار نمناک...

اگر مـوهـایت نبود...

بـاد را

چگونه نقاشی میکردم؟!...


احسان پرسا

عنوان از اینجا


*نام هنرمند و نقاش این اثر زیبا "Maria Surducan" میباشد. برای دیدنش اینجا و اینجا را مشاهده کنید! :)

*آهنگی است به اسم "گندمزار" با صدای "سمیر زند" که در قسمتی از آن بیتی ست که دوستش میدارم...

            "موی تو دشت گندمزار منـه عشق بی تکرار منـه..."

خمِ زلفِ تو دامِ کفر و دین است...

دوست دارم جستجو در جنگل موی تو را 
از خدا چیزی نمی خواهم به جز بوی تو را




دختر زیبای جنگل های آرام شمال!
از کجا آورده دست باد گیسوی تو را؟

آستینت را که بالا داده بودی دیده اند
خلق رد بوسه ی من روی بازوی تو را

چشمهایت را مراقب باش، می ترسم سگان
عاقبت در آتش اندازند آهوی تو را

کاش جای زندگی کردن در آغوشت، خدا
قسمتم می کرد مُردن روی زانوی تو را...


*شعر از "ناصر حامدی"

*من بی نهایت این شعر رو دوست دارم... هوممم... امیدوارم شما نیز از خواندنش لذت ببرید..

*البته برای عنوان مصرع های بسیاری مدنظرم بود که قرعه به نام جناب "حافظ" افتاد! :)

*مصرع دیگر از "سعدی" :
                یک روز به شیدایی در زلف ِ تو آویزم...

پریشان باد زلف او که تا پنهان شود رویش*‏

هر که تشویش سر زلف پریشان تو دید
تا ابد از دل او فکر پریشان ننشست
...

زلف پريشان

مولوی
* عنوان از اینجا

ادامه نوشته

تو نیز مثلِ من غمگینی، چرا که روز کوتاه است...



با برفی که بر رویِ موهایم نشسته
به نزدِ تو می آیم
و واژه هایم را
پیش پاهایت می گذارم!
تو نیز مثلِ من غمگینی
چرا که روز کوتاه است
سال کوتاه است
زندگی کوتاه است
خیلی کوتاه است
آنقدر کوتاه
که نمی توان با قاطعیت
آری گفت!

رزه آوسلندر


پ.ن: با این تصویر هم مناسب بود...

دامی نهاده ای و گرفتار میکنی*‏

در هر شكنِ زلفِ گره گیرِ تو، دامی‌ ست
این سلسله، یك حلقۀ بی‏ كار ندارد...

زلف گره گير

تابِ تو را چو تب کند! گفت: بلی اگر بَرَم!

در هوسِ خیالِ او
همچو خیال گشته ام
اوست گرفته شهرِ دل
من به کجا سفر برم؟!



مولانا
بشنوید با صدای هژیر مهر افروز
کاملِ شعر در ادامه مطلب
ادامه نوشته

پریشان باد پیوسته دل از زلف پریشانش  

پریشان باد زلفِ او
که تا پنهان شود روی ش
که تا تنها مرا باشد
پریشانی ز پنهانش...


ادامه نوشته

سلسله ی مویِ دوست

سلسله‌ی موی دوست
حلقه‌ی دام
بلاست

به مناسبت یک اردیبهشت روزِ بزرگداشتِ سعدی (+)، (+)

سر چشمه ی تمام رودهایِ زمین

بی آنکه خواسته باشی
پیامبری هستی

و معجزه ات تنها
تصویر کوچکی است در قاب پنجره ام.



تصویر دختــری که هنوز
شیطنتش،
قاصدکی کوچک را تا پیچ کوچه دنبال می کند
و گیسوانش در باد
سرچشمه تمام رودهایِ زمین است.

یاد بارون و تن تو...یاد بارون و تن خاک

بویِ موهات؛ زیر بارون
بویِ گندم زار نمناک
بوی شوره زار خیس
بوی خیس تن خاک

براى دانلود

*برای عصر دیروز و هوای بارونی بود که گویا چون زمان نداده بودم، به موقع منتشر نشده.

ادامه نوشته

چنان گيسو پريشان گشته در بادى...دلم؛ آشفته و حيران

مثل گیسویی که باد آن را پریشان می‌کند
هر دلی را روزگاری عشق ویران می‌کند...

گيسو در باد

مژگان عباسلو

ادامه نوشته

یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم...

می خواهم

گوش باد را بگیرم

كه این همه دور موهایت نپیچد

وبا زندگی ام بازی نكند.

تو هم كاری بكن

مثلا دكمه پیراهنت را ببند

مثلا دامنت را جمع كن

و فكر كن پیاده رو خیس است...

 

"غلامرضا بروسان"

پ.ن: عنوان مصرعی از سعدی.

با خنده کاشتی به دل ِ خلق «کاش ها»

با خنده کاشتی به دل ِ خلق «کاش ها»
با عشوه ریختی نمکی بر خراش ها

گیسو به هم بریز و جهانی ز هم بپاش!
معشوقه بودن است و «بریز و بپاش» ها



حسین زحمتکش
شعر کامل در ادامه مطلب
ادامه نوشته

تاب بنفشه می‌دهد طره مشک سای تو

کاش
امشب، موهایت را
تاب ندهی!
دلتنگی‌‌هایم را
با هزار بدبختی خوابانده ام!

بهرنگ قاسمی

* عنوان برگرفته از  غزل حافظ

ای گل خوش نسیم من
 بلبل خویش را مسوز

 کز سر صدق می کند
 شب همه شب دعای تو

حافظ شیرازی


بزم تو مرا می طلبد، آمدم ای جان

 وقت است
که بنشینی
و گیسو بگشایی
تا
با تو بگویم
غم شب های جدایی

هوشنگ ابتهاج

 برای شنیدن با صدای محمد اصفهانی

این آهنگ تداعی کننده خاطرات فراموش شده 6 الی 7 سال پیش که جز آهنگ های انتخابی برای سفر بود. دیشب با شنیدن مجددش دوباره زنده شدند. با تشکر از ارسال کننده آهنگ ...
شعر کامل در ادامه مطلب
ادامه نوشته

خاصه رقصی که در آن دست نگاری گیرند

مصلحت دید من آن است که یاران همه کار
بگذارند و خم طره یاری گیرند

رقص بر شعر تر و ناله نی خوش باشد
خاصه رقصی که در آن دست نگاری گیرند



برای خواندن متن کامل شعر به ادامه ی مطلب بروید.

ادامه نوشته

نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان

زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست...

حافظ

ادامه نوشته

پریشانیِ هجرانی...‏

بیان کردم حدیثِ دوری و شرحِ شبِ هجران
پریشان کرد زلف و گفت؛ از زلفم پریشان تر؟

گیسو پریشان

قصاب کاشانی

پریشونیِ زلفونت، پریشون خاطرُم کرده

طرّه آشفته -چنین- در گذرِ باد، مرو
كه پریشانیِ زلف تـو، پریشـانم كرد

زلف پریشان
صحبت لاری
* نمیدونم عنوان رو از جایی/آهنگی شنیدم یا همین جوری اومد، اما دلم خواستش خب.

سـر بـه زانـوی خـیـال تـو هـلـالـی شـده‌ام

سـر بـه زانـوی خـیـال تـو هـلـالـی شـده‌ام         آن قـدر مـیـل بـه ابـروی تو دارم که مپرس
از خـم مـوی تـوام رشـتـهٔ جـان مـیـگـسلد          آن قـدر تـاب ز گـیـسوی تو دارم که مپرس

 


محتشم کاشانی
برای دیدن یک تصویر مرتبط اینجا را کلیک کنید.
برای خواندن متن کامل شعر به ادامه ی مطلب بروید.

ادامه نوشته

برد و باخت


  آری، همه باخت بود سرتاسر عمر
دستی که به گیسوی تو بُردم، بُردم..
 

                                                                                                                 هوشنگ ابتهاج