زلف پریشان تو
معمای پیچیده ایست
موهای تاب خورده ات
در میان باد
سهیل خطیب مهر
معمای پیچیده ایست
موهای تاب خورده ات
در میان باد
سهیل خطیب مهر
کـارم چو زُلف ِ یار پـَریشـانُ و دَرهـَم است..
قاآنی:
اي تيره زلف درهم اي نافه تتاري / کار من ازتو درهم روز من از تو تاري
ناصر رعیت نواز
یا دست بر این قلب ِ پریشان شده بگذار
یا جمع کن آن موی پریشان شده ات را
سجاد رشیدی پور
به موهایت سنجاق بزن
باد
تحمل این همه پریشانی را ندارد
من به باد سوء ظن دارم
به تو که می رسد
نسیم می شود...
* فکر میکنم شعر از آقای "کیوان مهرگان" باشه.
خرابم میکند هردم فریب ِ چشم ِ جادویت
من و باد ِ صبا مسکین دو سرگردان ِ بی حاصل
من از افسون ِ چشمت مست و او از بوی گیسویت...
*عنوان ِ زیبا از "خواجوی کرمانی" :
زلف ِ هندوی تو در تابست و مارا تاب نیست / چشم ِ جادوی تو در خوابست و ما را خواب نیست
* از "حافـظ" :
از بهر خدا زلف مپیرای که ما را / شب نیست که صد عربده با باد ِ صبا نیست
سر آشفتگی موی تو دعوا بشود
امیر توانا
* شعر ِ کامل در ادامه مطلب
*عنوان بیت بسیار زیباییست از "شریف تبریزی" :
"آزاد اگر باشد دلی، زلفت گرفتارش کند / ور خفته باشد فتنه ای، چشم تو بیدارش کند!"
اگر مـوهـایت نبود...
بـاد را
چگونه نقاشی میکردم؟!...
احسان پرسا
عنوان از اینجا
*آهنگی است به اسم "گندمزار" با صدای "سمیر زند" که در قسمتی از آن بیتی ست که دوستش میدارم...
"موی تو دشت گندمزار منـه عشق بی تکرار منـه..."
دختر زیبای جنگل های آرام شمال!
از کجا آورده دست باد گیسوی تو را؟
آستینت را که بالا داده بودی دیده اند
خلق رد بوسه ی من روی بازوی تو را
چشمهایت را مراقب باش، می ترسم سگان
عاقبت در آتش اندازند آهوی تو را
کاش جای زندگی کردن در آغوشت، خدا
قسمتم می کرد مُردن روی زانوی تو را...
*شعر از "ناصر حامدی"
*من بی نهایت این شعر رو دوست دارم... هوممم... امیدوارم شما نیز از خواندنش لذت ببرید..
*البته برای عنوان مصرع های بسیاری مدنظرم بود که قرعه به نام جناب "حافظ" افتاد! :)
*مصرع دیگر از "سعدی" :
یک روز به شیدایی در زلف ِ تو آویزم...
با برفی که بر رویِ موهایم نشسته
به نزدِ تو می آیم
و واژه هایم را
پیش پاهایت می گذارم!
تو نیز مثلِ من غمگینی
چرا که روز کوتاه است
سال کوتاه است
زندگی کوتاه است
خیلی کوتاه است
آنقدر کوتاه
که نمی توان با قاطعیت
آری گفت!
رزه آوسلندر
پ.ن: با این تصویر هم مناسب بود...
بویِ موهات؛ زیر بارون
بویِ گندم زار نمناک
بوی شوره زار خیس
بوی خیس تن خاک
*برای عصر دیروز و هوای بارونی بود که گویا چون زمان نداده بودم، به موقع منتشر نشده.
می خواهم
گوش باد را بگیرم
كه این همه دور موهایت نپیچد
وبا زندگی ام بازی نكند.
تو هم كاری بكن
مثلا دكمه پیراهنت را ببند
مثلا دامنت را جمع كن
و فكر كن پیاده رو خیس است...
"غلامرضا بروسان"
پ.ن: عنوان مصرعی از سعدی.
با خنده کاشتی به دل ِ خلق «کاش ها»
با عشوه ریختی نمکی بر خراش ها
گیسو به هم بریز و جهانی ز هم بپاش!
معشوقه بودن است و «بریز و بپاش» ها
کاش
امشب، موهایت را
تاب ندهی!
دلتنگیهایم را
با هزار بدبختی خوابانده ام!
بهرنگ قاسمی
* عنوان برگرفته از غزل حافظ
ای گل خوش نسیم من
بلبل خویش را مسوز
کز سر صدق می کند
شب همه شب دعای تو
حافظ شیرازی
وقت است
که بنشینی
و گیسو بگشایی
تا
با تو بگویم
غم شب های جدایی
بیان کردم حدیثِ دوری و شرحِ شبِ هجران
پریشان کرد زلف و گفت؛ از زلفم پریشان تر؟
قصاب کاشانی