بهشتِ من؛ آغوشِ تو
بهشت
اقتباسی
کوچک است
از
آغوش تو

* تصویر بامزه بود، حیفم اومد نیارم، وگرنه كه ربطی به من نداره! :)
* حالا كه گفتم، اينم بيارم كه دوست دارمش:
به من فرصت بده گم شم دوباره .... توی آغوش بخشایندۀ تو....
به من فرصت بده رنگین کمون شم ... از آغوش تو تا معراج پرواز...
قرعه ی کار به نامِ من دیوانه زدند...
دمار از من برآوردی نمیگویی برآوردم؟!
به زودى میفهمی اما دير ست...
خیلی
زود میفهمی
همهچیز
را در آغوشِ من جا گذاشتی
مثلِ
مسافری که تمامِ زندگیاش را
در
یک ایستگاهِ بینِ راهی جا میگذارد!

* نوشته بود: "فكر ميكنى كداممان بيشتر ضرر كرديم؟/ من يا تو؟
بى خيال.../ بگذار نگويم دلم برايت ميسوزد/ وقتی نخواهی یافت/ کسی را که چونان من، دوستت بدارد..."
البته به گمانم يا اعتماد به نفس خيلى بالايى در اينجور گفتن ها هست يا شيوه ايست براى آرام كردن خود...
* شاید حس شاعر این شعر، از جنس همان اعتماد به نفس باشد... و البته حس مخاطب چنین کلامی هم باید چیز جالبی باشد...
+ لیلا خوب گفته بود که یعنی به خودش مطمئنه، چیزی که من تعبیر به اعتماد به نفس کردم!
اشاره کرده که؛ مثل اینکه میگن:"تو هر رابطه ای چنان باش که اگر تمام شد با افتخار بگویی؛ مرا از دست داد"
+ این مصرع سعدی هم دوست داشتم به جای عنوان: ببین که از که بریدی و با که پیوستی...
+این شعر مژگان عباسلو هم مرتبطه.
اورچینه همان پلکانِ خانهیِ قدیمی مادربزرگ
کاش ایستاده باشی
بر روی اورچینه
آنگاه من تا آغوشت
پر خواهم گشود
هم چون خورشید که
در آسمان پر می گشاید

اورچینه به معنی نردبام، پلکان و در لغت نامه دهخدا اور به معنی برآمدن- بالارفتن، چینه به معنی دیوار
... و «اُرچینه»
همان پلکان خانهی قدیمی مادربزرگ است
که همیشه فکر میکردم
آخرین پله جایی است که
تو روی آن ایستادهای
و دستانم را آرام آرام میگیری ... (+)
برگرد به من، بگرد...
به برگشتن
از فاصله، دورم کن...

ایرج جنتی عطایی
* توصیه میکنم کامل شعر را در ادامه مطلب بخوانید حتما، یا از اینجا بشنوید.
** يك شعرى هم هست، خيلى خوبه، دوستش دارم.... تصوير، كمى من رو يادش انداخت:
جدا مشو كه مرا طاقت جدايى نيست...
عاریه از که بود گل های پیرهنت؟!

مهشید سادات
خودمو بغل میگیرم!
خودم را دوست دارم
از روزی که دریافته ام
جز خودم کسی را ندارم
که دلداریم بدهد
برایم آواز بخواند
و با همۀ بدیهایم
ترکم نکند.. .
از وقتی خودم را دوست دارم
دیگر تنها نیستم !

دل آرا قهرمان
گل های باغ پیرهنم را گذاشته ام برای تو...
از باغ پیراهنم
کمی گل برایت آورده ام...
قول میدهم مستت کنند
این گل ها
این آغوش...








