دستم را بگیر

دستم را بگیر

بی هوا دست و پا می زنم

جایی میان اقیانوس آغوشت

دستم را بگیر

و بگذران مرا

از طوفان زندگی

ناشناس

به یک خانه دو بیمارند و عاشق

جانی و دلی

ای دل و جانم همه "تـو"

به یک خانه دو بیمارند و عاشق

مولانا جلال الدّین محمّد بلخى

بهشتِ من؛ آغوشِ تو

بهشت 
اقتباسی کوچک است 
از آغوش تو

آغوش
 

* تصویر بامزه بود، حیفم اومد نیارم، وگرنه كه ربطی به من نداره! :)

* حالا كه گفتم، اينم بيارم كه دوست دارمش:
                به من فرصت بده گم شم دوباره .... توی آغوش بخشایندۀ تو....
                به من فرصت بده رنگین کمون شم ... از آغوش تو تا معراج پرواز
...

قرعه ی کار به نامِ من دیوانه زدند...

یک بار
به من قرعه یِ عاشق شدن افتاد
یک بارِ دگر، بارِ دگر، بارِ دگر... نه!

فاضل نظری

پ.ن: عنوان از حافظ

ادامه نوشته

لطفا کمی آغوش برایم بفرست...‏

جا مانده ام در این خراب آباد

دیگر دلم به این اسباب بازی های ساده هم خوش نمیشود

خسته ام و ترسیده

نفس م سخت بالا می آید

دلم یك آغوش امن میخواهد

دلم تو را میخواهد

نمی خواهی مرا ببری پیش خودت؟

 


دلنوشته ها
* عنوان
*

دمار از من برآوردی نمی‌گویی برآوردم؟!

فرو رفت از غمِ عشقت
دمم
دم می‌دهی
تا کی؟!




به زودى می‌فهمی اما دير ست...‏

خیلی زود می‌فهمی
همه‌چیز را در آغوشِ من جا گذاشتی
مثلِ مسافری که تمامِ زندگی‌اش را
در یک ایستگاهِ بینِ راهی جا می‌گذارد!

نسرين وثوقى


* نوشته بود: "فكر ميكنى كداممان بيشتر ضرر كرديم؟/ من يا تو؟
             بى خيال.../ بگذار نگويم دلم برايت ميسوزد/ وقتی نخواهی یافت/ کسی را که چونان من، دوستت بدارد...
"

البته به گمانم يا اعتماد به نفس خيلى بالايى در اينجور گفتن ها هست يا شيوه ايست براى آرام كردن خود...

* شاید حس شاعر این شعر، از جنس همان اعتماد به نفس باشد... و البته حس مخاطب چنین کلامی هم باید چیز جالبی باشد..
.

+ لیلا خوب گفته بود که یعنی به خودش مطمئنه، چیزی که من تعبیر به اعتماد به نفس کردم!
اشاره کرده که؛ مثل اینکه میگن:"تو هر رابطه ای چنان باش که اگر تمام شد با افتخار بگویی؛ مرا از دست داد"


+ این مصرع سعدی هم دوست داشتم به جای عنوان: ببین که از که بریدی و با که پیوستی...
+این شعر مژگان عباسلو هم مرتبطه.

اورچینه همان پلکانِ خانه‌یِ قدیمی مادربزرگ

کاش ایستاده باشی
بر روی اورچینه 

آنگاه من تا آغوشت
پر خواهم گشود

هم چون خورشید که
در آسمان پر می گشاید

دلنوشته ها

اورچینه به معنی نردبام، پلکان و در لغت نامه دهخدا اور به معنی برآمدن- بالارفتن، چینه به معنی دیوار

... و «اُرچینه»
همان پلکان خانه‌ی قدیمی مادربزرگ است
که همیشه فکر می‌کردم
 آخرین پله جایی است که
 تو روی آن ایستاده‌ای
و دستانم را آرام آرام می‌گیری ... (+)

برگرد به من، بگرد...‏

برگرد
به برگشتن
از فاصله، دورم کن...‏


از فاصله دورم کن

ایرج جنتی عطایی


* توصیه میکنم کامل شعر را در ادامه مطلب بخوانید حتما، یا از اینجا بشنوید.


** يك شعرى هم هست، خيلى خوبه، دوستش دارم.... تصوير، كمى من رو يادش انداخت:
                                                                                                     
جدا مشو كه مرا طاقت جدايى نيست...

ادامه نوشته

سایه های بی صدا

سایه های ما به هم محرم شدند
بی صــدا رفتند در آغــــوش هـم...‏

سايه ها

خلیل جوادی

ادامه نوشته

عاریه از که بود گل های پیرهنت؟!

بانو!
آن پیرهن قــرمــز پولک دارت را بپوش
و مثل یک ماهی
به آغوش من بیا
من هنوز دریا دریا
تو را دوست دارم ...

مهشید سادات

برسان خود را به تن...‏

با من باش
برسان خود را به تن
برسان تن را به جان
و بمان!

با من باش

* برشی از "نامه های اسفند"ِ گروه "دنگ شو"، فوق العاده و شنیدنی ست.

* برش دیگری را قبل از این، در این پست آورده بودم.

خودمو بغل میگیرم!‏

خودم را دوست دارم
از روزی که دریافته ام
جز خودم کسی را ندارم
که دلداریم بدهد
برایم آواز بخواند
و با همۀ بدی‏هایم
ترکم نکند.. .
از وقتی خودم را دوست دارم
دیگر تنها نیستم !

من بلدم خودمو بغل کنم

دل آرا قهرمان

گل های باغ پیرهنم را گذاشته ام برای تو...‏

از باغ پیراهنم
کمی گل برایت آورده ام...
قول میدهم مستت کنند
این گل ها
این آغوش...‏

گل های باغ پیرهنم

دلنوشته ها
(نجوا رستگار)

لحظۀ خداحافظی.. به سینه ام فشردمت..‏ اشک چشمام جاری شد.. دستِ خدا سپردمت

    می تـَـرساندم قطـار
                           وقتی که راه می‏افتد
    و این همه آدم را؛

                           از آن همه
                                      جدا می‏کند
...

گروس عبدالملکیان