عطر صلوات میدهند این گل ها، این دست ها

           بوی صلوات می‌دهد دستانم
          
از بس که گل محمدی کاشته(چیده)‌ام!

کاش زودتر برسی...‏

تو می‌رسی
مثل این شکوفه‌‌ای که قرار است 
روزی هلو شود...


محمد درودگری


* این تصویر را هم دوست داشتم، اما گفتم این یکی که سبز را مشخص تر دارد، شاید امید را بیشتر نشان دهد.


* بگذارم به حساب انتظار صاحب جمعه ها..... هرچند شأن صاحبش از این قسم شعرها متفاوت است، اما دل است دیگر... به بزرگی شان می بخشند انشاءالله و دلتنگی مثل من را درمان میشوند...

اللهم عجل لولیک الفرج

مي‌گويد باش و مي‌شود...

  جهان،

  گل كردن ِ يكتايي ِ اوست ...

.

.

.

بي‌دل دهلوي

در انتهای شاخسار طولانی پیچ پیچ جوانه می زند

در انتــهای شــاخــه،

شكــوفــه،

انكــار انتهــاســت . . .

«یدالله رویایی»

*عنوان قسمتی از شعر احمد شاملو

*عکس را در روستای پدری، جاسب، گرفته ام

خيال ِ تو...

به "تو" فكر ميكنم

و بهاري در خيالم مي‌رويد

چون پيامبر ِ كوچك ِ رانده از درگاهي ميشوم،

تنها، بي كتاب، بي پيروان

تبعيد شده به صحرايي دور

كه نامت را كه مي آورم

هنوز معجزه اي اتفاق مي افتد.

.

.

دلنوشته


عطر بهارنارنج و آن کلامِ مقدس و دلِ من...

    آن هنگام که؛
                  عطر بهار نارنج،
                                  در آن کلام مقدس پیچید...
     من؛ تو را...
                 از پشت چشم هایِ بسته ام دیدم؛
                                                         خوبی های تو را و لطف تو را.
     بهار نارنج را به نسیم بسپار....
                                         و اگر خواسته ام را خواستی؛
      کتاب را به نشانِ عهدی میان ما،
                                          با خود بردار...
                                                           وگرنه بماند....

بهار نارنج ها

* از دیالوگ فیلم شیدا، به کارگردانی کمال تبریزی

بهار با خواست "تو" معنا میشود

فرّاش باد صبا را گفته، تا فرش زمرّدین بگسترد
و دایۀ ابر بهاری را فرموده، تا بنات نبات را در مهد زمین بپرورد
درختان را به خلعت نوروزی، قبای سبز ورق در بر کرده
و اطفال شاخ را، به قدومِ موسمِ ربیع کلاه شکوفه بر سر نهاده...

درختان شکوفه کرده و زمین سبز شده
سعدی

ت.ن:
- میخواستم برای همان اوایل بهار این بند از دیباچه گلستان سعدی را بیاورم، که نشد. حالا برای اول اردیبهشت و روز بزرگداشت سعدی می آوردم :)
- قبل تر، این بخش و عنوان در بهارانه ای آورده شده.
- دو دل بودم بین آوردن همین تصویر که آورده ام و این تصویر. نظر شما، موجب یک دل شدن من است :)

بی خاطره، نو میشه...‏

بهار فصل عجیبی ست
از هر درخت گلی می‏روید
بدون خاطره ای از بهار قبل!‏

زمانه هیچ نبخشد که بازنستاند

ذخیره ای بنه از رنگ و بوی فصل بهار
که می رسند ز پی رهزنان بهمن و دی

چو گل نقاب برافکند و مرغ زد هو هو
منه ز دست پیاله، چه می‌کنی؟ هی هی

بهار 91 شیراز

حافظ شیرازی

تسلیم!‏

آرام و رام
می پرسم از شکوفه بادام:
«آیا کدام فاتح مغرور
آیا کدام وحشی خونخوار
در ساحت شکوه تو،
آرامش سپید!
وقتی رسید
بی اختیار اسلحه اش را
یک سو نمی نهد؟»

شکوفه بادام

محمدرضا شفیعی کدکنی

در مشت هایت چه پنهان داری؟

مشت درخت باز شد
                          اینک شکوفه ها!

اینک شکوفه ها

شاعر

جهان، گل کردنِ یکتایی اوست...‏*‏

این شکوفه ها که می‏رویند
پیام‏بران تو اند
می‏دانم

این شکوفه ها که می رویند

دلنوشته ها

* عنوان از بیدل

+ مرتبط

ای همه هستی ز تو پیدا شده...‏

نام تو چیست؟
شکوفه؟ باران؟ شوق؟
نسَب ِ بهار به تو می‌رسد!

شکوفه ها

عباس حسین نژاد

اعجاز بهار ست و عجز من...‏

بهار
با درخت خشكيده
چيزی می سازد كه من با كلمه ها
از گفتن اش
عاجزم!

شکوفه ای در درخت خشکیده میروید، معجزه بهار

سیدرضا دمانکش