گنجشکم باش!‏

نخواهم شد پر و بال کسی که...
نمی گریـم بر احوال کسی که...
اگر گنجشک من باشی، از امشب
نمی گردم به دنبال کسی که...

دو گنجشک

سیدحبیب نظاری
عکس از اینجا

پرواز هم دیگر رؤیای این پرنده نبود

ای پرنده به کجا؟ قدر دگر صبر بکن
 آسمان پای پرت پير شود بعد برو
 
باش با دست خودت آينه را پاک بکن
 نکند آينه دل گير شود بعد برو
 
يک نفر حسرت لبخند تو را می بارد
  خنده کن عشق نمک گير شود بعد برو
 
خواب ديدی شبی از راه سوارت آمد
    باش تا خواب تو تعبير شود... بعد برو...   
 
 
 
شعر از زنبق سلیمان نژاد 
+ عنوان شعر از گروس عبدالملکیان ... 
+ با دیدن این عکس ،  این جمله هم در ذهنم تداعی شد : 
                "    پرندگانم را آزاد کردم ، زیرا فهمیدم نداشتن تنها راه از دست ندادن است  "

 

دلم گرفته ای دوست

دلم گرفته 
درست مثل لک‌لکی 
که بال‌هایش را برای کوچ امتحان می‌کند

«گروس عبدالملکیان»

 

*عنوان قسمتی از شعر سیمین بهبهانی
* عکس را در کیش گرفته ام

 

پرواز پرواز...


وجودم از تمنای تو سرشار است
 زمان در بستر شب خواب و بیدار است

هوا آرام شب خاموش راه آسمان ها باز
 خیالم چون کبوترهای وحشی می کند پرواز


فریدون مشیری


رویایی بر باد!!


پرنده
هی پرنده ی بی پروا
در پی آن فوج گمشده بر مه آشیان مساز!!
من ساختم
باد آمد و همه ی رویا ها را با خود برد!!


سید علی صالحی

چه خوش است حال مرغي كه قفس نديده باشد

خوشا آن مرغ بالاپر

که بال کهکشان دارد

«هوشنگ ابتهاج»

*عکس را در سواحل مازندران گرفته ام

آن پرنده

...

من آن پرنده را که می‌‌خواند در سر من

و مدام می‌‌گوید که دوستم داری

و مدام می‌‌گوید که دوستت دارم،

من آن پرنده‌ی پرگوی پر ملال را

صبح فردا خواهم کشت.


Jacques Prevert

...

منبع: + ،  + ، +

حسرتِ پرواز

پرِ پرواز ندارم،
امّا دلی دارم و حسرتِ دُرناها

بی پروا...


بر عندلیب عاشق گر بشکنی قفس را

از ذوق اندرونش پروای در نباشد


http://raze-sarbaste.persiangig.com/new_pic/578029_556573977704168_1192073591_n.jpg

سعدي

ترا ز کنگره عرش می زنند صفیر

نه آوازی
نه پروازی
بر میله های قفس نشسته اند
و فال می گیرند
پرنده ها :

"ترا ز کنگره عرش می زنند صفیر"

«علی داوودی»    

باور کن این همه خواستن غمگین است

دوست‌ات دارم

و همین غمگین‌ترم می‌کند...

وقتی که نمی‌توانم چهارفصل جهان را

بر شانه‌های تو آواز بخوانم

وقتی که بادی

برگ‌های‌ات را از من می‌گیرد...

 

درخت بالابلند من!

باور کن این همه خواستن غمگین است

برای پرنده‌ای که از کوچی به کوچ دیگر پرواز می‌کند...

 

"مریم ملک‌دار"


هیچ نمی خواند!

حالا که رفته ای،
پرنده ای آمدست، در حوالی همین باغِ رو به رو

هیچ نمی خواند،
فقط می گوید:

کـــو کـــو؟!

محمدرضا عبدالملکیان

در کجای این ملال آباد... من سرودم را کنم فریاد؟

در کجای این فضای تنگ بی آواز
من کبوترهای شعرم را دهم پرواز؟

فریدون مشیری

پ.ن1: به مناسبت سالمرگ فریدون مشیری، که در سوم آبان، پرید... روحش شاد...

پ.ن2: شعرکامل، با تصویر دیگری، در ادامه مطلب می آید. اگر به نظرتان آن تصویر بهتر است، بفرمایید.

ادامه نوشته

پرنده و رفتن... درخت و انتظار..‏

پرنده گفت: کوچ 
درخت گفت: آه   
پرنده کوچ کرد و رفت تا بها ر
درخت ماند و انتظار!

آشیانه پرنده بر درخت

افسانه شعبان نژاد
از کتاب "پرنده گفت شاعرم"‏

* انتخاب شعر و تطابق با تصویر، از عکاس در اینجا.

مرغ زیرک نزند در چمنش پرده سرای*

مریز دانه
که ما خود
اسیر دام توایم

ز صید طایر بی بال و پر
چه می خواهی؟


رهی معیری
همراهی شعر و تصویر از اینجا (+)
* عنوان از حافظ، شنیداری را از اینجا بشنوید (+) اما غزل صحیح و کامل را از اینجا بخوانید (+)

واژگانم پرنده میشوند، دعاهایم به رقص می آیند...‏

صدا می‏زند:
                "یاکریم"ها را پَر بِدِه...
من اما تنها لب هایم را می‏گشایم:
                                              یا کریمُ.... یا کریمُ.... یا کریمُ...
                            آی واژگانم!
                                          پر بکشید به آسمان، سوی کریم...

پرنده ها را پر میدهم

دلنوشته ها
(نجوا رستگار)

* وقتى از تو مينويسم، واژگانم پرنده میشوند، دعاهایم به رقص می آیند و طبق طبق گل های امید در دلم شکوفا میشود....وقتى معناى كريم از ذهنم ميگذرد... دلخوشى خوبى دلم را پر ميكند...

* خطوط بالاتر هم همینجوری، وسط مجلس میلاد کریم اهل بیت، از ذهنم گذشت، کاغذ در آوردم از کیف و یادداشت کردم که بیاورم این فضا، شاید به دلی بنشیند...

+ اینجا هم آورده شده.

اشتباه رایج!

http://laurenmaurerartworks.files.wordpress.com/2010/03/bird-autumn-web.jpg


اشتباه نکن!

اردیبهشت وقت جفت گیری پرنده هاست

نه وقت عاشقانه های سبز گفتن!

پاییز که امد

با اولین فرود برگ

میگویمت از عشق و جلوه های رنگینش!


دلنوشته ها....

م.ب(اردیبهشت 91)

دو تا کفتر روی شاخه هاش نشست..‏

یه درخت خشک و بی بــــــر، میون کویــــــر داغ 
توی ته مـــوندۀ ذهنش، نقش پر رنـگِ یه بـــــاغ 

شاخۀ سبزِ خیالش سر به آسمـــــون کشیـــــد 
بر و دوشش، همـه پر شد ز اقـــــــاقی سپیــــد 

زیر سایۀ خیالی، کم کم‏ک چشمـــــــاشــو بست 
دید دوتــا کفتر چاهـی روی شاخه هاش نشست 

اولی گفت: اگه بـــارون باز ببـــاره تو کویـــــــــر 
دیگه امّا سر رسیـــده عمـــرِ این درخــت پیــــر 

دومی گفت که قدیمــــــــــا یادمه کویر نبـــــود 
جنگـل و پرنــــده بــــود و گــــــــــــذر زلــال رود 

گفتن وُ از جــا پریدن با یه دنیــــــا خــاطــــــره 
اون درخت امّا هنوزم تو کویــــــرِ بــــــــــــاوره!

دو تا کفتر روی شاخه هاش نشست

برای شنیدن با صدای حبیب


* آهنگش افتاده سر زبانم، هی توی ذهنم می چرخد و می چرخد، گفتم بیاورمش اینجا، بلکه کمی آرام شود...

پرنده ها، روی سيم ها، روی شاخه ها...‏

چ...
چه بی پروا؛
روی سیم های لخت فشارقوی،
عشق بازی می کنند؛
گنجشک ها...

پرنده هاي روي سيم برق

جليل صفربيگی


*ضمنا تصویر من رو یاد آهنگ حبیب هم می اندازه:
.......که دو تا کفتر چاهــی روی شاخه هاش نشست
اولی گفت: اگه بارون باز بباره تو کویر/ دیگه اما سررسیده عمر این درخت پیر
دومی گفت که: قدیما یادمه کویر نبود/ جنگل و پرنده بود و گذر زلال رود
گفتن و از جا پریدن با یه دنیا خاطره/ اون درخت اما هنوزم تو کویر باوره

پر از رقصیدن گنجشک ها باش!‏

پر از رقصيدن گنجشك ها باش
هميشه بر تن گنجشك ها باش
به مردم اعتمادي نيست، باران
خودت پيراهن گنجشك ها باش

رقصیدن گنجشک ها زیر باران

پرنده ی خاموشی در من لانه کرده...

http://raze-sarbaste.persiangig.com/image/ppi/new/CrThumb.aspx.jpg


زمانی است که از کلمات خسته ام
گروه گروه هجوم می آورند، می نشینند در سرم
مثل دسته پرندگان بر سر درختی
دست بر دست می کوبم
بانگ بر می کشم
می پرند و پراکنده می شوند

یک پرنده خاموش اما
نه می ترسد
نه می رود

نه آوازش را می خواند....

نگاهم میکند، گنجشکِ کوچک

تو می‏خواهی مرا انگار گنجشک
نگاهم می‏کنی هر بار گنجشک...
چه احساسِ عجیبی با تو دارم
کمی انسانم و بسیار گنجشک

نگاهم میکند گنجشک کوچک
سیدحبیب نظاری
ت.ن: چون دوستان پست هایی با تصویری از پرنده گذاشته بودن، گفتم این پست درفتی م رو بیارم ;)

پرنده مردني است

کسی مرا به آفتاب
 معرفی نخواهد کرد
 کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد
 پرواز را به خاطر بسپار
 پرنده مردنی ست




ادامه نوشته

یخ زده راه رسیدن...



برای عشق که شاید هنوز هم اینجاست
برای گریه که تنها پناه آدمهاست

اگرچه یخ زده راهی که از رسیدن بود
تمام مدّت یک قلب داغ در من بود

پرنده ای که خودش را به پنجره می زد
نماد زنده ی دنیای کوچک زن بود




+ موسیقی جدید بلاگ موسیقی بی کلام روزهای برفی برای شنیدن (+)
کد موسیقی برای استفاده در کلیه سیستمهای بلاگ در اینجا