از رو آتیش بپر، بیا!
دستت را به من بده
تا از تاریکی نترسیم
دستم را بگیر
تا از آتـــش بگذریم
آنانکه سوختند
همه تنها بودند!
تا از تاریکی نترسیم
دستم را بگیر
تا از آتـــش بگذریم
آنانکه سوختند
همه تنها بودند!
قدسی قاضی نور
"مثل یک حباب آبی"
"مثل یک حباب آبی"
* عنوان برگرفته از یک آهنگ قدیمی ست که هیچ چیز خاصی ازش در ذهنم نیست، جز فرم خواندن و یک تکه اش:
از رو آتیش بپر بیا/ برگرد برو از سر بیا/ بگو بگو با من بگو/ سرخی تو از من/ زردی من از تو...
*به مناسبت چهارشنبه سوری
* این شعر را که در نت سرچ کنید، با حذف قسمت اول، از زرتشت آورده شده که اشتباه است.
از رو آتیش بپر بیا/ برگرد برو از سر بیا/ بگو بگو با من بگو/ سرخی تو از من/ زردی من از تو...
*به مناسبت چهارشنبه سوری
* این شعر را که در نت سرچ کنید، با حذف قسمت اول، از زرتشت آورده شده که اشتباه است.
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و سوم اسفند ۱۳۹۰ ساعت 22:8 توسط نجوا
|