یا علی، نگین انگشتری ام خاتم دستان تو باد

مهری از مهر علی کنده به یاقوت دلم 

از ازل تا به ابد شکر کنم بر حکاک

شاعر : پرتو همدانی  

+ عید ولایت بر تمامی مسلمانان و محبان امیر مومنان مبارک ..ایام به کام

+ عنوان : یا علی.... نگین انگشتری ام خاتم دستان تو باد... 

                                               عشق آن باشد که دهی از کرم نگین را

 

آه... امان از دنیا...



ما أصف مِن دار؟ أولها عناء و آخرها فناء. فی حلالها حساب و فی حرامها عقاب.

چه وصف کنم سرایی را که آغازش رنج و عناست و انجامش فنا.
در حلالش حساب و کتاب است و در حرامش کیفر و عقوبت...


امام علی (ع)

آنجا که خدا هست و علی نیست کجاست؟*


http://www.smartsch.com/uploader/ya-ali.jpg


اِلَهی وَ خَلّاقی وَ حِرزی وَ مَوئِلی


اِلَیکَ لَدَی الاِعسَارِ وَ الیُسرِ اَفزَعُ


ای خدای آفریننده ی من و نگهبان و پناه من
من در هر حال سختی و آسودگی به سوی تو می نالم


اِلَهی لَئِن جَلَّت وَ جَمَّت خَطیئَتی

فَعفُوَکَ عَن ذَنبی اَجَلُّ وَ اَوسَعُ


ای خدا اگر چه گناه من بزرگ و بسیا ر است
باز عفو و بخشش تو از گناه من بزرگتر و وسیع تر است


اِلَهی تَری حَالی وَ فَقری وَ فَاقَتی

وَ اَنتَ مُنَاجَاتِی الخَفِیَّةَ تَسمَعُ


ای خدا تو حال زار مرا می بینی و از فقر و پریشانیم آگاهی
و تو منا جات و راز و نیاز پنهانی ام را می شنوی


اِلَهِی اَجِرنِی مِن عَذَابِکَ اِنَّنِی

اَسِیرٌ ذَلیلٌ خائِفٌ لَکَ اَخضَعُ


ای خدا مرا از قهر و عذابت در پناه خود گیر که من
بنده ی اسیر و ذلیل تو ام و ترسان و خاضع به درگاه تو


اِلَهِی اَذِقنِی طَعمَ عَفوِکَ یَومَ لَا

بَنوُنَ وَ لَا مَالٌ هُنَا لِکَ یَنفَعُ


ای خدا شیرینی لذّت عفوت را روزی بمن بچشان
که مال و فرزندان را در آن روز سوذی نخواهد بود



اِلَهِی ذُنوُبی جَازَتِ الطَّودَ وَ اعتَلَت

وَ صَفحُکَ عَن ذَنبی اَجَلُّ وَ اَوسَعُ


ای خدا گناهان من از کوههای بلند افزون تر و بالاتر است
و عفو و بخشش تو از گناه من بسی بزرگتر و بلندتر است !



مناجات منظوم امام علی برای شنیدن(+)


عید غدیر خم را به همه دوستان تبریک میگم..
*عنوان دوبیتی با این مضمون:

آنجا که علی واسطه ی فیض خداست

برغیر علی هر که کند تکیه خطاست

با مدعیّان کور باطن گوئـیـد

آنجا که خدا هست و علی نیست کجاست؟

راز دل...

http://raze-sarbaste.persiangig.com/image/nb.JPG


و فی صدری لباناتٌ

إذا ضاق لها صدری

نکَتُّ الأرض بالکفِّ

و أبدیت لها سرّی

فمَهما تنبتُ الأرضُ

فذاک النّبتُ من بذری

 

در سینه رازهایی دارم

هر گاه سینه ام از آن ها به تنگ می آید

با دست بر زمین می کوبم

و راز دلم را برای زمین بازگو می کنم

پس هر گاه زمین گیاهی برویاند

آن گیاه

راز دل من است....

 


دل سروده ای از مولای متقیان

منتهی الآمال(محدث قمی)/باب دوم/فصل هفتم/در بیان حالات میثم تمار