به عزت و شرف لااله الا لله...

http://www.akairan.com/images/10/masoudi/h23.jpg



به تازه کردن اندوه من می‌آیند، آه...
مسافران که هر از گاه می رسند از راه

نشسته است به راهت هزار چشمِ سپید
تو دل به راه‌ ندادی هزار سال سیاه

نمانده است تو را هیچ یاد یار و دیار
نمانده است مرا هیچ غیر آه و نگاه

من آه می‌کشم و باز بیشتر شده است
مهِ زمین و دم آسمان و هاله ی  ماه

حساب روز و شب و سال و ماه دستم نیست
تو خود به یاد بیاور قرار خود را گاه

گمان مبر که دگر بی‌ تو زنده خواهم ماند
به عزت و شرف لا اله الا الله...

خوشه انگور سیاهم را سپردم به خمره... دارد شراب نابی میشود...‏

دلتنگی
خوشه انگور سیاه است
لگدکوبش کن
لگدکوبش کن
بگذار ساعتی
سربسته بماند
مستت می‏‏کند اندوه

انگور سیاه
شمس لنگرودی
* عکس از اینجا
* انتخاب و همراهی عکس و شعر، از ایشون، خیلی هم عالی و تحسین برانگیز :)