در کعبه کوی تو هر آن کس که بیاید...از قبله ابروی تو در عین نماز است

 المنة لله که در میکده باز است
زان رو که مرا بر در او روی نیاز است

خم‌ها همه در جوش و خروشند ز مستی
وان می که در آن جاست، حقیقت نه مجاز است
 
از وی همه مستی و غرور است و تکبّر
 وز ما همه بیچارگی و عجز و نیاز است

رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او مَحرمِ راز است...

حافظ

كامل غزل

* به شكرانه زيارتى كه در ايام تعطيلات نوروز روزى مان شد... آن هم با خانواده، بعد از سالها....

* خوب میخواندش، خواننده افغان... یک جور خاصی شنیدنی ست.... بشنوید


ادامه نوشته

ای دوست...‏

خلوت گزیده را، به تماشا چه حاجت است؟
چون کوی دوست هست، به صحرا چه حاجت است؟

کوی دوست

حافظ

* انتخاب و همراهی بیت با این تصویر از اینجاست. کامل غزل هم در ادامه مطلب.

* برای سیزدهم فروردین و سیزده به در، یادداشتی گذاشتم اینجا و این بیت بالای تصویر را گذاشتم کنار چند بیت دیگر که به نظرم هم معنایی داشتند:
همه موسم تفرّج، به چمن روند و صحرا .... تو قدم به چشم من نِه، بنشين كنار جوئی... فصیح الزمان شیرازی
هرکس به تماشایی، رفته ست به صحرایی .... ما را که تویی منظور، خاطر نرود جایی... سعدی
هر کسی را سرِ چیزی و تمنای کسی ست .... ما به غیر از تو نداریم تمنای دگر.... سعدی

ادامه نوشته