اثر..

در این گوشه از جهان
من از عقل جن نیز
فرسنگ‌ها دورم...


http://raze-sarbaste.persiangig.com/ppiblog/578848_3715257086703_1526083907_n.jpg
اثر انسان روی مریخ

این عکس متعلق به کاوشگر قدیمی مریخ به نام آپورچیونیتی است
عکسی که که روی دیوار اتاق دکتر فیروز نادری دانشمند ایرانی ناسا نصب شده!!!

ماه بالای سر تنهایی ست...

 ماه بالای سر تنهایی ست!


خودمو بغل میگیرم!‏

خودم را دوست دارم
از روزی که دریافته ام
جز خودم کسی را ندارم
که دلداریم بدهد
برایم آواز بخواند
و با همۀ بدی‏هایم
ترکم نکند.. .
از وقتی خودم را دوست دارم
دیگر تنها نیستم !

من بلدم خودمو بغل کنم

دل آرا قهرمان

از رو آتیش بپر، بیا!‏

دست‏ت را به من بده
تا از تاریکی نترسیم
دستم را بگیر
تا از آتـــش بگذریم
آنان‏که سوختند
همه تنها بودند!

از رو آتیش بپر، بیا

قدسی قاضی نور
"مثل یک حباب آبی"
* عنوان برگرفته از یک آهنگ قدیمی ست که هیچ چیز خاصی ازش در ذهنم نیست، جز فرم خواندن و یک تکه اش:‏
از رو آتیش بپر بیا/ برگرد برو از سر بیا/ بگو بگو با من بگو/ سرخی تو از من/ زردی من از تو...‏

*به مناسبت چهارشنبه سوری

* این شعر را که در نت سرچ کنید، با حذف قسمت اول، از زرتشت آورده شده که اشتباه است.

از تو ممنونم

من اما از تو ممنونم
همین که هستی
و گاهی مرا به گریه می اندازی
همین که هستی
و گاهی به یادم می آوری
چقدر تنهایم



راضیه بهرامی

من در این شهر نتوانم که اندیشۀ دیگر بکنم

شهرِ من!
من به تو می‏اندیشم
نـه به تنهـایـی خویـش...

شهر من، من به تو می اندیشم...‏

برای شنیدن

پ.ن: ای شهرِ من... ای مردمان شهر من... تنهایی ام بر باد، باد...‏ وقتی شما، در خاطر و اندیشه ام، زنده ید...

آزروهای کوچک

آدم‌های تنها

آزروهای کوچکی دارند

شبیه این‌که کسی

در خانه را به رویشان باز کند.

http://haftrooz.net/photo/tumblr_kpf7duCCcE1qz5x8qo1_500.jpg


طاهره قصدی

باران می بارد و تمام کوچه های شهر، پر از آواز...‏

باران که می بارد
تمام کوچه های شهر
پر از فریاد من است
که می گویم
من تنها نیستم
تنها، منتظرم
تنها..

باران می بارد و تمام کوچه های شهر، پر از صدای من است
بانو و آخرین کولی سایه فروش

پ.ن: رونوشت به دوستان تک نفره که نسبت به آیتم دونفره بودن زیر باران، موضع گرفته بودن ;)
ضمنا این عکس ها رو هم میتونید ببینید، بی ربط نیست. این و این و این و این
لازم به ذکر هم هست که همین عکس من رو یاد شعر مژگان عباسلو هم میندازه که:
باران/ یا دوش آب/ چه فرقی می‌کند؟!/ وقتی عاشقی زیر هیچ کدام آواز نخواند!

جاي من خالي است...

جای من خالی است
جای من در عشق
جای من در لحظه های بی دریغ اولین دیدار
جای من در شوق تابستانی آن چشم
جای من در طعم لبخندی که از دریا سخن می گفت
جای من در گرمی دستی که با خورشید نسبت داشت
جای من خالی است
من کجا گم کرده ام آهنگ باران را!؟
من کجا از مهربانی چشم پوشیدم!؟...

قصه که تمام می شود آدم ها به کجا می روند

https://lh3.googleusercontent.com/-U4TEXoaRHc0/TxVhYxO2qbI/AAAAAAAAAGo/sAdOqPUZaIo/w227/790.jpg

این جای خالی پر نخواهد شد جز با خود

این جای خــالی با خالـــی پر خواهد شد

رفيق نيمه راه


کجایی ای رفیق نیمه راهم
 که من در چاه شبهای سیاهم
 نمی بخشد کسی جز غم پناهم
 نه تنها از تو نالم کز خدا هم



فريدون مشيري

درخت

درختی خشک را مانم به صحرا

که عمری سر کند تنهای تنها

 نه بارانی که آرد برگ و باری

نه برقی تا بسوزد هستیش را

فريدون مشيري 

لحظۀ معجزه را چشم به راه...‏

باز هم تنهایم

لب مردابی - آه 

 خسته و سرگردان...

.

سرد و ظلمت زده است آینۀ این مرداب ...

      گوشه ای از دل آب؛

                          سر برآورده گلی زیبا رو

                                            گل نیلوفر من، زادۀ این تصویر است...

گل نیلوفری تنهای تنهام

سهراب سپهری

ادامه نوشته

بي گناهي بودم و دارم زدند ...

حالمان بد نيست غم کم مي خوريم

کم که نه! هر روز کم کم مي خوريم

خنجــــــري بر قلب بيمارم زدند

بي گناهـــــي بودم و دارم زدند

دشنه اي نامرد بر پشتم نشست

از غم نامــــردمي پشتم شکست

چند روزي هست حالم ديدنيست

حال من از اين و آن پرسيدنيست

گاه بر روي زمين زل مي زنم

گاه بر حافظ تفاءل مي زنم

حافظ ديوانه فالم را گرفت

يک غزل آمد که حالم را گرفت:

" ما زياران چشم ياري داشتيم

خود غلط بود آنچه مي پنداشتيم"


حميدرضا رجايی

* از اينجا و اينجا بشنويد.

ادامه نوشته

این منم؛ زنی تنها در آستانۀ فصلی سرد...‏‏

                  و این منم؛
                  زنـی تنهـا
                  در آستانه ی فصلی سرد...

این منم؛ زنی تنها در آستانۀ فصلی سرد

فروغ فرخزاد

* کامل شعر را از اینجا بخوانید و دکلمه اش را از اینجا بشنوید.

فصلِ تنها

تنهاتر از من و تو
"پاییز"
مسافری غریب است که از پلِ بی انتهایِ غروب می گذرد

پاییز است که باید از این پل بگذرد...‏

یه نیمکت تنها...‏

انگار همیشه جای یک تن خالی ست
  این بار کسی نیست نه! اصلن خالی ست
یک نیمکت نشسته دارم در خود
جای دو نفر همیشه در من خالی ست

یک نیمکت شکسته دارم در خود

ازدحام تنهایان...‏

من به آمار زمین مشکوکم
اگر این شهر پر از آدم هاست
پس چرا این همه دل ها تنهاست؟!

اگر این شهر پر از آدم هاست، پس چرا این همه دل ها تنهاست؟

پ.ن1: گذاشته بودم، برای پایان رسمی سرشماری 90، این را بیاورم، که فرصت نشد.
پ.ن2: دنبال یک عکس دیگری بود، که نیافتم. سیو هم نداشتم، البته این هم بد نیست به نظرم. نظر شما؟

و امشب زیر باران؛ گریه ها دارم... در این تنهایی و خلوت...

 "در انزوای کوچه تنهایی،

 وقتی دلم برای گریه گرفته است،

 ابر با چشم خستۀ من؛

 گریه می‌کند...."تصویر کوچه اثر فرانسیس هَمِل














* بیا تا برایت بگویم،
چه اندازه تنهایی من بزرگ است,,,..

چاه تنهایی...

نامه اي در جيبم...
و گلي در مشتم...
غصه اي دارم با ني لبكي...
سر كوهي گر نيست...
ته چاهي بدهيد...
تا براي دل خود بنوازم...

عشق جايش تنگ است!


http://images.persianblog.ir/427899_p3xKHUbg.jpg

سرشارم از صدای آب...




صدای آب می آید٬

مگر در نهر تنهایی چه می شویند؟
لباس لحظه ها پاک است...

سهراب سپهری


موسیقی جدید بلاگ از فیلم صخره اثر هانس زیمر
(+)

تـ  نـ ـهـا....

http://golnet2.persiangig.com/00000035.jpg

و رفت تا لب هيچ
و پشت حوصله نورها دراز كشيد
و هيچ فكر نكرد

كه ما ميان پريشانی تلفظ درها
براي خوردن يك سيب
چقدر تنها مانديم

تنها؛ تنها نشسته ای در باران

بر نیمکت شکسته ای در باران
در دست تو چتر بسته ای در باران
باران باران باران باران باران
تنها تنها نشسته ای در باران

جلیل صفربیگی

تو فکر یک سقفم... سقفی برای ما... ‏

تو فکر یک سقفم؛
یک سقف بی ­روزن

یک سقفِ پابرجا؛ محکم­‏تر از آهــن

سقفی که تن­‏پوشِ هراسِ ما باشه
تو سردی شب­‏ها؛ لباسِ ما باشه
...

 

ایرج جنتی عطایی
بشنویدش با صدای فرهاد

پ.ن: دستی باید باشه/ ما رو با هم بکشه/ نه که مثل حالا/ ما رو تنها بکشه...

زندگی؛ سیبی ست؛ گاز باید زد با پوست!‏

نگاه مرد مسافر به روی میز افتاد:
"
چه سیب های قشنگی!
حیات؛ نشئه تنهایی است."

و میزبان پرسید:
قشنگ یعنی چه؟

- قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال!
و عشق، تنها عشق؛
تو را به گرمی یک سیب می‏کند مأنوس!

ببار بر اين تنهايي...

چقدر این دوست‌داشتن‌های بی‌دلیل خوب است

مثل همین باران ِبی‌سوال

که هی می‌بارد

که هی اتفاقا

آرام و  شمرده شمرده

می‌بارد

دچار یعنی تنها!‏

و فکر کن که چه تنهاست،
اگر که ماهی کوچک؛
دچار آبی دریای بی‏‏کران باشد...

سهراب سپهری

ادامه نوشته

شکستنی شده ام...

انحنای روح من
شانه های خسته ی غرور من
تکیه گاه بی پناهی دلم،
شکسته است...



من و ماه...

یاد من باشد تنها هستم،
ماه بالای سر تنهایی است...

پارادوکس...!

تو به اندازه ی تنهایی من خوشبختی
من به اندازه ی زیبایی تو غمگینم ...



حالت چطور است!؟

اینجا همه هر لحظه می پرسند :
« حالت چطور است ؟ »
اما کسی یک بار
از من نپرسید :
« بالت ... »

قیصر امین پور

باران می بارد و ما چتر می گشاییم...‏!‏

"باران می بارد!‏

با این دو نفره بودن هوا؛

من؛ تنها!‏

تو؛ تنها!"‏

و چتر؛ سایبانِ فراموشی ما...‏

پ.ن 1: اول صبحی بنشینی پای لپ تاپ که به هوای مرتب کردنِ مقاله ها، خوابت نبره، اما صدای بارون بی تاب‏‏ ت کنه. صدای چرخ ماشین ها روی آسفالتِ خیس حتی...
همین بشه که بری بین عکس ها و شعرهای بارونی بگردی و سرآخر هم دوتا که بیشتر به هم میان رو جدا کنی برای اینجا و البته این بلاگفا گند بزنه به حال ت و نفرسته!
با این همه خدا رو شکر میکنی برای هوای خووبِ این روزها...‏

پ.ن 2: نقاشی های این نقاش رو خیـــــلی دوست دارم، فضا و ترکیب فوق العاده رنگ هاش عالی ن، نقاشی های دوست داشتنی تر از این هم بود، اما این یکی بیشتر به فضای شعر و اول صبح میومد.‏

پ.ن 3: شعر هم گویا از میلاد تهرانی ست، که سطر آخرش رو من اضافه کردم.

بی هم شدگان...

بی هم شدگانیم که پیدا هستیم
پنهان شدگان خواب و رویا هستیم

در دنیای چقدرها از هم دور
آدم های چه قدر تنها هستیم



هرجا چراغی روشنه/ از ترس تنها بودنه...‏

هرجـا چراغی روشنـه
از ترسِ تنها بودنـه
ای ترسِ تنهـایی مـن
اینجا چراغی روشنـه

روزبه بمانی

* برای شنیدن

ادامه نوشته