بی تو چه زود میگذرد هفته های ما.....

همه ی سال بی تو یک روزه
من به روزهای هفته بدبینم
حالم از بعد رفتنت خوش نیست
همه روزها رو جمعه می بینم
ترانه سرا : روزبه بمانی
+ عنوان :
می گذرد جمعه، دوباره شنبه، دوباره.....
بی تو چه زود می گذرد هفته های ما!

همه ی سال بی تو یک روزه
من به روزهای هفته بدبینم
حالم از بعد رفتنت خوش نیست
همه روزها رو جمعه می بینم
ترانه سرا : روزبه بمانی
+ عنوان :
می گذرد جمعه، دوباره شنبه، دوباره.....
بی تو چه زود می گذرد هفته های ما!

ای غایب ِ همیشه دفتر حضور
ای غایب از نظر در آسمان ظهور
کجای این دنیا ، کدام خانه ای آقا
نزدیکی به من، یا که دور تر از دور تر ها؟
چقدر جمعه ، چند سال هجری دیگر
با تو میشویم بهار .. ای بهار ِ سر سبز تر
بگو چقدر ، چند گناه فاصله افتاده
چه چیز بین ما و شما سایه انداخته ؟
تا کجای این تقویم ، مشق انتظار داریم ؟
تا به کی با شیطان ، جنگ تن به تن داریم ؟
خسته ازظلمم ، خسته از ظالمان ِ زمان
زبانم لال ، قلب نازتان ، امام زمان .....
نکند که تیر بکشد از این دوروریی ها
از این که عهد خواندیم و باز شکستن ها
از اینکه ندیدیم نگاه شما را
وقتی که رد شدید از کوچه ، کنار ما
شرمنده ام که ادعای انتظار داریم
که ندبه های نخوانده هم زیاد داریم
رسیده آخر دنیا ، آقا ظهور کن
غروب های سرخ جمعه را طلایی کن
بر ما ببخش ، ادامه ی کبرای غیبت را
ترسم که به گور ببرد دل ، آرزویت را
به امید ظهورت ، التماس دعای فرج
ادرکنی عشق ، اللهم عجل لولیک الفرج
+ شعر از : لیلا علیزاده (خودمــ !)
+حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمود:
پس هر یک از شما باید به آنچه به وسیله آن به دوستی ما نزدیک میشود عمل کند
و آنچه از جانب او، ما را به خشم و ناراحتی نزدیک نماید دوری کند؛ زیرا فرج ما آنی و ناگهانی فرا میرسد.
+نفس بریده صدا می زنیم در همه حال ... به دادمان برس ای میم و حا و میم و دال ...
+ امامتت مبارک آقـــا جــان !
بگو تا کی ز غم افسرده باشم؟
ز هجــران گلم پژمــرده باشم؟
از آن ترسم که چون از در درآیی
من از داغِ فراقت مرده باشم...

* همراهی عکس و شعر از اینجا
* عنوان را از شعری برداشتم که روی سنگ قبر مادربزرگ نوشته اند:
* این پست خودم را مرور میکردم، اشکم همینطور می آمد... همین است خب... داریم از نیامدن ت پیر میشویم آقا...
* حتی خیالِ بی تو شدن میکشد مرا... کارم به روزگار جدایی نمیرسد...
* جمعه ای که روزِ شهادت پدر بزرگوارشان، امام حسن عسکری علیه السلام است... آدم دلش بیشتر میگیرد... آن هم وقتی حدیث آن حضرت را بخوانی که:
شدیدتر از یتیمى که به پدرش دسترسی ندارد، یتیمی ست که به امام زمانش دسترسی ندارد و نميداند حكم او در مسائل دین چيست!


پرکن دوباره کَیل مرا ایها العزیز
دست من و نگاه شما ایها العزیز
رو از من شکسته نگردان که سالهاست
رو کرده ام به سمت شما ایها العزیز
جان را گرفته ام به سر دست و آمدم
از کوره راه های بلا ایها العزیز
وادی به وادی آمده ام از درت مران
واکن دری به روی گدا ایها العزیز
یا ایها العزیز مسّنا و اهلنا الضّرّ و جئنا ببضاعه مزجاه فاوف لنا الکیل و تصدّق علینا*
چیزی که از بزرگی تو کم نمی شود
این کاسه را... فاوف لنا... ایها العزیز
ما جان و مال باختگان را رها نکن
بگذار بگذرد شب ما ایها العزیز
خالی تر از دو دست من این چشم خالی است
محتاج یک نگاه تو یا ایها العزیز
یا ایها العزیز مسّنا و اهلنا الضّرّ و جئنا ببضاعه مزجاه فاوف لنا الکیل و تصدّق علینا
پرکن دوباره کیل مرا ایها العزیز
دست من و نگاه شما ایها العزیز
آیینه ها به گرد حضورت نمی رسد
حتی به چشمهای صبورت نمی رسد
من خوب می شناسمت ای آخرین چراغ
پروانه ها به چشمه نورت نمی رسند
مردان پابرهنه این قوم مانده اند
آخر چرا به عصر ظهورت نمی رسند؟
یا ایها العزیز مسّنا و اهلنا الضّرّ و جئنا ببضاعه مزجاه فاوف لنا الکیل و تصدّق علینا

به موسم آمدن ت
تمام مسیر را
تمام راه قدوم ت را
گل باران خواهم کرد
تو فقط بگو از کدام راه میآیی و کی؟

سالی که بی ظهور تو تحویل میشود
خود جشن ماتم است که تعجیل میشود
امسال هم به سفرۀ خود کم گذاشتیم
سینی که با سلامِ تو تحویل میشود


* برای آخرین غروبِ جمعۀ سال نود و یک شمسی...
* آخرین جمعه سال است نمی آیی باز؟ ... دل من مُرد در این شهر نمی آیی باز؟
اگر این جمعه نیایی به چه دلخوش باشم؟ .... عید ما آمدن توست نمی آیی باز؟
* یک پیامکی بود به این مضمون:
خوشا به حال سال شمسی که ماه دوازدهم ش را هم دید، اما ماه دوازدهم ما هنوز نیامده...
* عکس از جناب شجاع که هماهنگی اش با شعر هم کار خودشون ه. اینجا
* قبل از این هم این شعر تو این وبلاگ، اومده. اینجا و اینجا.
* عنوان را دوست دارم. از مهدی جهاندار. کل شعر زیباست. (از اینجا بشنوید) بیت کامل عنوان هم این:
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد، نیامدی......چه بغض ها که در گلو رسوب شد، نیامدی...
* اللهم عجل لولیک الفرج....

من
انبوهي از اين بعدازظهرهاي جمعه راتو چراغ آفتابی، گل آفتابگردان!
نکند به ما نتابی، گل آفتابگردان!
سعید بیابانکی
از کتاب "نامه های کوفی"
* مکش انتظار دیگر، گل آفتابگردان / که سپیده خورده خنجر، گل آفتابگردان.......خسرو احتشامی
دوباره کوچه ها را به افتخار مقدم ت
آذین بستیم
دوباره چراغانی
دوباره جستجوی نور...
آب و جارو
به انتظار آمدن
ت
پس کی خبر آمدن
ات؟

دلنوشته ها
(نجوا رستگار)
* عنوان برگرفته از این شعر

ما همه
چشم انتظار بهار
بهار
چشم انتظارِ تو
ببین که چگونه فرش گسترده به استقبالت
نمی آیی؟

* عنوان برگرفته از شعری از دکتر محمدرضا ترکی ست که من خیلی این شعرش را دوست دارم اما نه دلم می آمد کنار تصویری بنشانم ش -که خود شعر کلی حرف دارد- نه دلم می آمد اینجا نیاورم ش و خوانندۀ اینجا را از خواندنش محروم کنم. زین سان اینطور آوردم.
* پست را اینجا هم آورده ام.
* مرتبط