آه! آن بهار نمی آید و راه نمی آید...

چشم‌ انتظار آن بهارم
که با تقویم از راه نمی‌آید
و با تقویم راه نمی‌آید،
چشم انتظار آن بهارم
که با...
آه نمی‌آید!

آه
نمی آید!

مژگان عباسلو                 

بهار بدون تو..

چیزی شبیه عطر حضور شما کم است ...

کم است ...

کم است ...

کم

 است ...


محمد علی بهمنی

* گاهی این "شما" خطاب کردن می چسبه! اما فقط گاهی :)

* غزل کامل در ادامه مطلب

ادامه نوشته

آه؛ قدری شتاب کن بانو

نه جسارت نمی کنم اما، گاه من را خطاب کن بانو
چیزی از دیگران نمی خواهم، تو مرا انتخاب کن بانو

در کنار تو قطره ام اما، تو مرا رهسپار دریا کن
در کنار تو ذره ام اما، تو مرا آفتاب کن بانو

دل به هر سو که می رود بسته است، دیگر از دست خویش هم خسته است
دارد این گونه می رود از دست، آه قدری شتاب کن بانو

به گمانم که خسته ای از من، خسته ای دل شکسته ای
از من
وای اگر که تو را می آزارد، خب دلم را جواب کن بانو

مانده ام بین رفتن و ماندن، رفتن و مبتلای غیر شدن
ماندن و عاقبت به خیر شدن، تو خودت انتخاب کن بانو

منم و اشک و خواهشی دیگر، روز سخت شفاعت و محشر
تو گنه کار اگر کم آوردی، روی من هم حساب کن بانو

مقابل حرم حضرت معصومه سلام الله عليها

سیدمحمدرضا شرافت

انتخاب عكس و شعر از اينجا
+


ت.ن: دلم به شدت تنگِ حرم بانو ست... دل تنگ حرمِ امن... انقدر تنگ كه ميبينم بقيه رفته اند، حسودى ام ميشود و بى تاب...
براى مثل منى، شرايطِ رفتن، خيلى هم راحت و هموار نيست، مگر نظر كنند و بطلبند... مگر نظـ...پنجشنبه، دهم ربيع الثانى، سالروز وفات شان بود... بهانه اى براى هوايى تر شدنِ من...
نشستم كلى شعرهاى خوب در وصف بانو خواندم (اينجا و اينجا)... هى به عكس اين آقاى سيد در ورودى و حس و حالش نگاه كردم و ديدم، حالم عجيب بد است.... اين تصوير را ديدم و دلم خواست بالى بود براى پريدن و رسيدن.... دلم خواست پنجره اى‌ بود رو به حرم... خواندم و ديدم و دلم تنگ تر شد... چه جاى تعجب؟!
آدمِ خسته و دست بسته و دل تنگ، كه جز خدا پناهش نيست، دلش تنگ اين حريم امن نشود، چه كند؟

دختران تنها

دختران تنها

آرزوهای کوچکی دارند

شبیه اینکه مَردی نگران

جایی منتظرشان باشد...


* دلنوشته؛ برگرفته از این قطعه

وزش تو


بیایی و بارانی شود خانه از وزش تو

بیایی و خانه توفانی شود از تپش من

بیایی و مرز فصل ها بشکند وچار فصل یگانه شود

در یک تبسم دندان نما و یک کرشمه گیسویت

منوچهرآتشی

بیا و در بگشا...‏

بیا
بیا بگشای در
بگشای
دلتنگم
...

در قدیمی

دیر رسیدن همیشه هم بهتر از نرسیدن نیست!‏

ما دیر رسیدیم،‏
تمامِ کافه های پاریس
قبل از جنگ های جهانی
منتظرمان بودند.‏
حالا کسی ما را
در آنجا نمی شناسد.‏


کافه های پاریس
  سعید شجاعی
 اینجا هم انتخاب خوبی داشته
/**/

بر باد رفته...





با همین نیمه، همین معمولیِ ساده بساز
دیر کردی، نیمه‌ی عاشق ترم را باد برد... 

حامد عسکری

ما که هیچ، اما...‏

نمیخواهی
فکری به حال
چشم انتظاری حسن یوسف ها کنی؟
نمیخواهی بیایی؟

حسن یوسف ها پشت پنجره بارانی
دلنوشته ها
(نجوا رستگار)

ای کاش امشبی که تو راهیِ مشعری/ همراه خویش راهی صحرا کنی مرا

من گریه میکنم که تماشا کنی مرا
مانند طفل گمشده پیدا کنی مرا

حَجت قبول دلبر احرام بسته ام
ای کاش در دعایِ خودت جا کنی مرا

با گریه کردن این دلِ من زنده می‏‏شود
دلمرده آمدم که تو احیا کنی مرا

اسباب زحمتِ تو شده این گدا، ولی
هرگز مباد از سر خود وا کنی مرا

ای کاش امشبی که تو راهیِ مشعری
همراه خویش راهی صحرا کنی مرا...

عرفات

قاسم نعمتی
* انتخاب شعر و تصویر از اینجا
ادامه نوشته

پرنده و رفتن... درخت و انتظار..‏

پرنده گفت: کوچ 
درخت گفت: آه   
پرنده کوچ کرد و رفت تا بها ر
درخت ماند و انتظار!

آشیانه پرنده بر درخت

افسانه شعبان نژاد
از کتاب "پرنده گفت شاعرم"‏

* انتخاب شعر و تطابق با تصویر، از عکاس در اینجا.

تو بتاب و گل بیفشان، گل آفتابگردان!‏

تو چراغ آفتابی، گل آفتابگردان!
نکند به ما نتابی، گل آفتابگردان!

گل آفتابگردان

سعید بیابانکی
از کتاب "نامه های کوفی"

* مکش انتظار دیگر، گل آفتابگردان / که سپیده خورده خنجر، گل آفتابگردان.......خسرو احتشامی

** توصیه میکنم حتما کامل شعر را در ادامه مطلب بخوانید.

*** دوست دارم شعر ش رو.

ادامه نوشته

کسی را که در یاد خواهی‌سپرد... کجا، کِی خداحافظی کرده‌ است؟

گناهی ندارد این زن
اگر هنوز چشم انتظار فرزندش نشسته
هرچه نباشد، پشت سر مسافرش آب ریخته بود.‏

 زنی در دلتنگی فرزند

دلنوشته ها
(نجوا رستگار)

پ.ن: عنوان برگرفته از این شعر مژگان عباسلو.

ت.ن: گمانم چیزی از کسی، جایی خوانده بودم و در ذهنم مانده بود و با دیدن این تصویر، به این شکل در ذهنم نشست. گذاشته بودم برای هفته دفاع مقدس، بیاورمش اینجا. البته که تصاویر از مادران شهدای خودمان، شاید مناسب تر بود، اما با دیدن این تصویر این نوشتار آمد در ذهنم، برای همین با همین اینجا همراهش کردم و در جای دیگری، با تصاویر مادران شهدای خودمان.

+ آنچه در ذهنم، نصفه نیمه، مانده بود، این بود:
حق دارند این چشم ها/ اگر هنوز هم/ خیره می شوند به دوردست ها/ این ها پشت سر مسافرشان آب ریخته اند...

بی عمر زنده‌ام من و این بس عجب مدار*

گفتی که
رفته رفته چو عمر
آیمت به سر

عمرم زدیر آمدنت
رفته رفته
رفتــــ....

محتشم کاشانی

*بی عمر
زنده‌ام من و این
بس عجب مدار

روز فراق را
که نهد در شمار عمر؟!

حافظ شیرازی (+)

یار کجاست؟؟!‏

باده و مطرب و می جمله مهیاست
ولی
عیش بی یار مهیا نشود
یار کجاست؟؟!

باده و مطرب و مى جمله مهياست

كامل غزل

حافظ

نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار*

کسی که نشسته است
همیشه خسته نیست

شاید جایی برای رفتن نداشته باشد
کسی که نشسته است
شاید خسته باشد
شاید همه جا را گشته باشد و خسته باشد
کسی که نشسته است
حتما گم کرده‌ای دارد!‏

نشسته ام در انتظار اين غبار بى سوار

علیرضا روشن

* عنوان برگرفته از شعر هوشنگ ابتهاج

** اين و اين و اين و اين و اين تصاوير هم بودند، ولى قرعه به نام اين خورد.

نامه ها که ننوشتم هنوز

http://raze-sarbaste.persiangig.com/ppiblog/02a07b96ccd70438388220278aed8a10_large.jpg


شعرهایی می نویسم که چاپ نمی شوند

اما روزی چاپ خواهند شد.

منتظر نامه هایی هستم که به دستم نرسیده اند

اما یقینا خواهند رسید

شاید روز مرگ من...

ناظم حکمت

سلام!

همۀ پروانه هایی که
دور و بر ت می‏چرخند...
سلام های من هستند
که از اتاقِ کوچکِ دلم، برای‏ت پست کرده ام!

پروانه های دور و برت

* توصیه میکنم، کامل دکلمه را حتما از اینجا دانلود کنید و بشنوید. یا حداقل اینجا بخوانیدش، هرچند با صدا یک چیز دیگری ست :)

ادامه نوشته

این جشن ها برای من آقا نمیشود...‏

دوباره کوچه ها را به افتخار مقدم ت
آذین بستیم
دوباره چراغانی
دوباره جستجوی نور...

آب و جارو
به انتظار آمدن ت
پس کی خبر آمدن ات؟

چراغانی و آذین بستن کوچه ها برای جشن

دلنوشته ها
(نجوا رستگار)

* عنوان برگرفته از این شعر

جهانی رو تصور کن، پُـر از لبخند و آزادی/لبالب از گل و بوسه، پر از تکرار آبادی

گلی آورده ام
به جای گلوله ات
این بار
تفنگ ت را زمین بگذار...

 تفنگ ت را زمین بگذار

دلنوشته ها
(نجوا رستگار)

* تکه آخر، برگرفته از آهنگی که محمدرضا شجریان خوانده بود.

* عنوان برگرفته از شعر یغما گلرویی است که سیاوش قمیشی خوب میخواندش:
جهــانی رو تصـور کن، بـدون نفـرت و بـاروت ... بـدونِ ظلـم خودکامه، بـدونِ وحشت و تـابـوت
جهــانی رو تصـور کن، پُـر از لبخنــد و آزادی ...... لبـالب از گل و بـوسه، پُـر از تکـرار آبــادی
...
تصور کن جهانی رو، که توش زندان یه افسانه ‌س ... تمام جنگ‌های دنیـا، شدن مشمول آتـش‌ بس...

* نیمه شعبان سال 88، شعر یغما گلرویی را برای میلاد صاحب الزمان، آوردم اینجا...آنچه مرا وعده داده اند از ظهور، شاید چیزی شبیه همین است، یا امید چیزی شبیه این را دارم...

به این جمعه خوشبین تر از قبلم...

 از عمق جاده های دور / از جاده های سوت و کور

یکی میاد پا بذاره / رو لحظه های بی عبور

خدا کنه یه روز بیای / فصل شبانه سر بشه

شیشه عمر دیو شب / بشکنه و سحر بشه

***********************

خدا کنه یه روز بیای / به شوق من سفر کنی

عاشق سر به راهتو / دوباره در به در کنی

                                                                                                                                                        دلنوشته ها

مانده ام سبز هنوز...در انتظار آمدنت...

http://raze-sarbaste.persiangig.com/image/ppi/new/5fqgle.jpg

و تا کفش های رفتنت ‌جفت می شوند
غریب می‌مانم

و تنها وقتی گریه ای گمان نمی برم در تو !
من سبز می‌مانم 


بهمن قره داغی

ادامه نوشته

تو برون خبر نداری که چه می‌رود ز عشقت...

متناسبند و موزون حرکات دلفریبت

متوجه است با ما سخنان بی حسیبت...

به قیاس درنگنجی و به وصف درنیایی

متحیرم در اوصاف جمال و روی و زیبت...

عجب از کسی در این شهر که پارسا بماند

مگر او ندیده باشد رخ پارسافریبت

تو برون خبر نداری که چه می‌رود ز عشقت

به درآی اگر نه آتش بزنیم در حجیبت

تو درخت خوب منظر همه میوه‌ای ولیکن

چه کنم به دست کوته که نمی‌رسد به سیبت

تو شبی در انتظاری ننشسته‌ای چه دانی

که چه شب گذشت بر منتظران ناشکیبت...

 





برای خواندن متن کامل شعر به ادامه ی مطلب بروید.

ادامه نوشته

دير کردي نيمه‌ي عاشقترم را باد برد



شانه‌ات را دير آوردي سرم را باد برد
خشت خشت و آجر آجر پيکرم را باد برد
با همين نيمه ، همين معمولي ساده بساز
دير کردي نيمه‌ي عاشقترم را باد برد


"حامد عسگري"

به دامنه برو؛ کمی بابونه وحشی برایم بیاور... به درمانم شتاب کن!‏

در انتظار آن دست هایم
که برایم کمی بابونه وحشی بیاورند
شاید کمی آرامم کنند...

بابونه بیاور

دلنوشته ها
(نجوا رستگار)

* در گوش ت میگویم:
بابونه، بهانه است
بی تو
بابونه ها هم آرامم نمیکنند
دست هایت را برایم بیاور...‏

باز باران به شیشه ها میزد، دل من بی قرار چون آن شب

قراری نیست
برای بی قراری من
تو پشت هیــچ پنجره ای نیستی
راستی کجایی؟

پنجره بارانی و دلِ تنگِ من

شاعر؟!


* نظرتون راجع به این تصویر یا این یكی یا یكی كه از زاویه دیگه ای باشه و یه پنجره خالی رو نشون بده، هم بگید، پلیز. این كه كدومشون بیشتر همخوانی دارن با شعر به نظرتون؟

بیا...


نان تازه بگیر
به خانه‌ام بیا
دریانورد خسته!
می‌خواهم لباس‌های خیست را
از تنت در بیاورم
شیر گرم کنم برایت..
بگویی
شانه‌هایم
سکان زندگی توست
و من
پنجره‌های این شهر طوفان‌زده را محکم ببندم...


سارا محمدی اردهالی

در هوای عشق تو پر می‌زند با بی‌قراری



http://up98.org/upload/server1/02/h/sq2ix9uc5klkw7ig59kh.jpg

بی‌تو می‌گویند: تعطیل است کارِ عشق‌بازی
عشق، اما کی خبر از شنبه و آدینه دارد


ناگهان قفل بزرگ تیرگی را می‌گشاید
آن‌که در دستش کلید شهر پر آیینه دارد
                                                                  
    قیصر امین پور
+موسیقی پس زمینه بلاگ به مناسبت ایام فاطمیه (+)

ادامه نوشته

گره بزنیم یا باز کنیم؟

این چه رسمی ست؟
چه کس گفته چنین
با گره سال خود آغاز کنیم؟
از هزاران گره مانده به راه
تو بیا تا گره ای باز کنیم..‎.‏

سبزه گره زدن
ملیحه امامی

خیالی نیست؟

قمری‌های بی‌خیال هم فهمیده‌اند، فروردین است
اما آشیانه‌ها را باد خواهد برد
خیالی نیست

بنفشه‌های کوهی هم فهمیده اند، فروردین است
اما آفتاب تنبل دامنه را باد خواهد برد
... خیالی نیست

سنگریزه‌های کناره‌ی رود هم فهمیده اند، فروردین است
اما سایه روشنان سحری را باد خواهد برد
خیالی نیست

همه‌ی این‌ها درست
اما بهار سفرکرده‌ی ما کی بر می‌گردد ؟
واقعا خیالی نیست؟


http://baroon.ir/wp-content/uploads/2009/03/157j3v7.jpg
شعر و تصویر ازینجا

خواب اشفته..

آن‌قدر نیامدی
که از چهره‌ام بهار
برگ به برگ ریخت
پاییز شدم.
دیگر نیا

آشفته می‌شود خواب‌های رنگی‌ام ...

http://raze-sarbaste.persiangig.com/new2/bh.JPG

رضا کاظمی

چه قدر منتظر مقدم بهار شدیم؟! ... بهار آمده اما بهار کافی نیست!‏

ما همه
چشم انتظار بهار

بهار
چشم‏ انتظارِ تو

ببین که چگونه فرش گسترده به استقبالت

نمی آیی؟

فرش گل گسترده به استقبالش

دلنوشته ها

* عنوان برگرفته از شعری از دکتر محمدرضا ترکی ست که من خیلی این شعرش را دوست دارم اما نه دلم می آمد کنار تصویری بنشانم ش -که خود شعر کلی حرف دارد- نه دلم می آمد اینجا نیاورم ش و خوانندۀ اینجا را از خواندنش محروم کنم. زین سان اینطور آوردم. 

* پست را اینجا هم آورده ام.

* مرتبط

از همین روز، همین لحظه

بی تو این‌جا همه در حبس ابد تبعیدند
سال‌ها، هجری و شمسی، همه بی‌خورشیدند

از همان لحظه که از چشمِ یقین افتادند
چشم‌های نگران، آینهٔ تردیدند

نشد از سایهٔ خود هم بگریزند دمی
هرچه بیهوده به گردِ خودشان چرخیدند

چون به جز سایه ندیدند کسی در پیِ خود
همه از دیدنِ تنهائیِ خود ترسیدند

غرق دریایِ تو بودند ولی ماهی‌وار
باز هم نام و نشانِ تو ز هم پرسیدند


http://raze-sarbaste.persiangig.com/new2/606c6162f2.jpg


در پیِ دوست همه جایِ جهان را گشتند
کس ندیدند در آیینه به خود خندیدند

سیرِ تقویمِ جلالی به جمالِ تو خوش است
فصل‌ها را همه با فاصله‌ات سنجیدند

تو بیایی همهٔ ثانیه‌ها، ساعت‌ها
از همین روز، همین لحظه، همین دم عیدند

قیصرامین پور
+ پیشاپیش عید رو به تمام دوستانیکه همراه ما بودند و مطالبی رو که توسط همکاران با ذوق وسلیقه این بلاگ تهیه و گرداوری میشد رو میخوندند و با نظرات زیباشون بعضا باعث دلگرمی ما برای ادامه میشدند و میشوند ُ تبریک میگم...
الغرض اینکه عیدی شما محفوظ هست..

ولی از تمامی دوستان وحتی خواننده های خاموش این بلاگ میخواهم که شما نیز با گرد اوری تصویر وشعری از خودتون یا شاعران دیگه وارسال اون به این ایمیل(mdb_60@yahoo.com)هم به همه کسانی که این صفحه رو میخونند و هم به ما عیدی بدهید... وما تصاویر واشعاری روکه میفرستید رو با نام خودتون قبل از سال جدید اینجا بیاوریم...

او می آید...

پر از جمعه های بدون توام

ولی انتظارت هنوز با منه

به این جمعه خوش بین تر از سابقم

تو داری میای...

                                                              "من دلم روشنه"

 

* آخرین جمعه سال حس غریبی داره، یک سال هم گذشت اما...

** آهنگ زیبای این شعر رو با صدای پویا بیاتی می تونید از اینجا دریافت کنید.

*** السلام علیک یا بقیة الله

کجاست ماه شب ما؟

اگر برآید ماه شب ما
به سر رسد این تاب و تب ما

شود به توفان ها سپر ما
نوازش چشمانِ ترِ ما

اگر برآید ماه شب ما
به سر رسد این تاب و تب ما 

ز پشت ابر تیره غم ها
دمیده ماه سرور دل ها...

کجاست ماه شب ما؟

* از اینجا بگیرید و بشنوید.

* اشاره ش رو دوست داشتم: یک سال بدون جمعه هایش میشود: 313روز

ادامه نوشته